کتاب مقدس درباره همجنس بازی چه می گوید؟ آیا همجنس بازی گناه است؟

 کتاب مقدس همواره به ما می گوید که همجنس بازی گناه است. ( پیدایش فصل 19 آیه های 1 تا 13؛ لاویان فصل 18 آیه 22 و فصل 20 آیه 13؛ رومیان فصل 1 آیه های 26 تا 27 ؛ اول قرنتیان فصل 6 آیه 9). رومیان فصل 1 آیه های 26 تا 27 مشخصا به ما می گوید که همجنس بازی نتیجه انکار و نا فرمانی از خداوند است. بر اساس کتاب مقدس، زمانیکه انسان در بی ایمانی و گناه می ماند و در این راه اسرار می ورزند، خدا نیز او را به حال خود رها می کند (حتی بیش از تبهکاران و فاسدان) تا نشان دهد که ثمرۀ زندگی بدون خداوند، چیزی جز پوچی و ناامیدی نیست. اول قرنتیان فصل 6 آیه 9 می گوید که همجنس بازان، وارث پادشاهی خداوند نخواهند شد.

خداوند انسان را با میل به همجنس بازی خلق نکرده است. کتاب مقدس به ما می گوید که بخاطر گناه است که شخصی همجنس باز می شود (رومیان فصل 1 آیه های 24 تا 27)، و در نهایت اینکه، گرایش به همجنس بازی، انتخاب آنها می باشد. این امکان وجود دارد که شخصی با گرایش بیشتری نسبت به همجنس بازی متولد شود ، همانطور که افرادی با گرایش به خشونت و دیگر گناهان بدنیا می آیند. اما این امر نمی تواند عذر موجّهی برای انتخاب گناه جهت ارضای امیال گناه آلود باشد. آیا اگر شخصی با گرایش به خشم و عصبانیت متولد شود، آیا این حق را دارد که تسلیم آن گرایش ها شود؟ بطور یقین، نه! در مورد همجنس بازی نیز به همین شکل است.

علی رغم این واقعیت که همجنس بازی گناه است، کتاب مقدس آن را به عنوان گناهی “بزرگتر” از سایر گناهان توصیف نمی کند. همۀ گناهان برای خداوند ناخوشایند هستند. همجنس بازی تنها یکی از گناهان ذکر شده در اول قرنتیان فصل 6 آیه های 9 تا 10 می باشد که انسان را از ملکوت خداوند باز میدارد. براساس کلام خدا، همانطور که بخشش خداوند برای یک زناکار، بت پرست، قاتل، دزد و غیره فراهم شده ، برای فرد همجنس باز را نیز مهیا شده است. خداوند همچنین به همۀ آنانی که مسیح را به عنوان نجات دهندۀ خود بپذیرند، پیروزی و غلبه بر گناهان را وعده داده است؛ که همجنس بازی هم یکی از آن گناهان است (اول قرنتیان فصل 6 آیه 11؛ دوم قرنتیان فصل 5 آیه 17؛ فیلیپیان فصل 4 آیه 13).

این مطلب برگرفته شده از وبسایت gotquestions.com  می باشد

کتاب مقدس درباره رابطۀ جنسی قبل از ازدواج چه می گوید؟


هیچ کلمه عبری و یا یونانی در کتاب مقدس وجود ندارد که دقیقا اشاره ای به رابطه جنسی قبل از ازدواج کرده باشد. کتاب مقدس بطور قطعی هر نوع زنا کاری و بی بندوباری جنسی را محکوم می نماید. اما آیا رابطه جنسی قبل از ازدواج، بی بندوباری اخلاقی تلقی می شود؟ بر اساس اول قرنتیان فصل 7 آیه 2 پاسخ قطعا “آری” است:” اما بسبب وسوسه‌های جنسی كه در اطراف ما وجود دارد، بهتراست هر مرد برای خود زنی بگيرد و هر زن، شوهری برای خود اختيار كند.” در این آیه، پولس بیان می کند که ازدواج درمان بی بندوباری های اخلاقی می باشد. این آیه اساسا به ما می گوید، از آنجاییکه مردم نمی توانند امیال جنسی خود را کنترل کنند و بسیاری به رابطه جنسی خارج از ازدواج روی می آورند، بنابراین باید ازدواج کنند. سپس می توانند با یک روش اخلاقی، امیال جنسی خود را ارضا نمایند.

اول قرنتیان فصل 7 آیه 2 بطور واضح و روشن رابطه جنسی قبل از ازدواج را بی بند و باری جنسی می نامدو تمامی آیه های کتاب مقدس، بی بند و باری اخلاقی و همچنین رابطه جنسی قبل از ازدواج را گناه می دانند و محکوم می کنند. رابطه جنسی قبل از ازدواج از نظر کتاب مقدس بی بندو باری اخلاقی و جنسی تلقی می شود. آیه های زیادی بیان می کنند که رابطه جنسی قبل از ازدواج، گناه است (اعمال رسولان فصل 15 آیه 20؛ اول قرنتیان فصل 5 آیه1؛ اول قرنتیان فصل 6 آیه 13؛ اول قرنتیان فصل 6 آیه 18؛ اول قرنتیان فصل 10 آیه 8؛ دوم قرنتیان فصل 12 آیه 21؛ غلاطیان فصل 5 آیه 19؛ افسسیان فصل 5 آیه 3؛ کولسیان فصل 3 آیه 5؛ اول تسالونیکیان فصل 4 آیه 3؛ یهودا 7). کتاب مقدس کاملا ما را به پرهیز از رابطه جنسی قبل از ازدواج فراخوانده است. رابطه جنسی بین زن و شوهر تنها نوع رابطه جنسی است که مورد تایید خدا می باشد (عبرانیان فصل 13 آیه 4).

در بسیاری از مواقع ما فقط بر روی جنبه تفریحی رابطه جنسی تمرکز می کنیم و از جنبه “تولید مثل” آن غافل هستیم. رابطه جنسی که در ازدواج صورت گیرد، لذت بخش است و خداوند آن را اینگونه طراحی کرده است. این خواست قطعی خداوند است که زن و مرد از رابطه جنسی با یکدیگر در ازدواج لذت ببرند. سروده های سلیمان و چندین قسمت دیگر از کتاب مقدس (مانند امثال فصل 5 آیه 19) به روشنی، لذت رابطه جنسی را توضیح می دهند. با این وجود، زوج ها باید این مطلب را درک کنند که قصد خداوند برای رابطه جنسی، تولید مثل است. بنابراین، رابطه جنسی قبل از ازدواج از دو جهت اشتباه است: اول اینکه، آنها در حال لذت بردن از چیزی می باشند که خداوند برای آنها در نظر نگرفته است. دوم اینکه، آنها ممکن صاحب فرزندی، خارج از تعریف آن نوع خانواده ای که خداوند برای هر بچه ای در نظر گرفته است، شوند.

اگر از پیام کتاب مقدس در مورد رابطه جنسی قبل از ازدواج پیروی می شد، بیماریهای جنسی بسیار کمتری وجود داشت، سقط جنین های بسیار کمتری وجود داشت، مادرهای مجرد و حامله گی ها ناخواسته بسیار کمتر می بودند و بچه های بدون والدین بسیار کمتری وجود داشت. تنها خواست خداوند در امر رابطه جنسی قبل از ازدواج این است که از آن دوری کنیم. پرهیز و دوری کردن از آن، زندگی های زیادی را نجات خواهد داد؛ از کودکان محافظت خواهد نمود؛ به رابطه جنسی، ارزش مناسب به آن را خواهد داد و از همه مهمتر، به خداوند و کلام او احترام گذاشته خواهد شد.

این مطلب برگرفته شده از وبسایت gotquestions.com  می باشد

تثلیث چیست؟

حساس بودن موضوع‌

مسیحیان در باره خدا چه اعتقادی دارند؟ آیا به سه خدا قائلند؟ آیا معتقدند که خدا همسری اختیار کرد و صاحب فرزندی شد به نام عیسی مسیح‌؟ آیا خدا شریکی برای خود اختیار کرده است‌؟ تثلیث چیست‌؟

 موضوع تثلیث و پسر خدا بودنِ عیسی مسیح از حساس‌ترین و بحث‌انگیزترین موضوعات کتاب‌مقدس و مسیحیت می‌باشد. بسیاری به‌هنگام تشریح این دو عقیدت‌، کوشیده‌اند آنها را به‌گونه‌ای شرح دهند که برای ذهن بشری‌، موجه و منطقی و قابل قبول باشد.

توضیح‌، نه اثبات‌

اما در این مقاله‌، قصد نداریم تثلیث یا پسر خدا بودنِ عیسی را اثبات کنیم و نشان دهیم که چنین اعتقادی منطقی است‌. ما فقط خواهیم کوشید این موضوع‌ها را آنطور تشریح کنیم که در کتاب‌مقدس و اعتقادنامه‌های مسیحی آمده است‌. قصد ما آشنایی خوانندگان عزیز با اندیشه و دیدگاه مسیحیت است‌، نه اثبات موضوع و جَدَل در مورد آن‌.

ضرورت پذیرش ناتوانی بشری‌

 یقین و اعتقاد ما این است که درک ذات الهی فقط به‌کمک خود او امکان‌پذیر است‌، وگرنه نباید از مغز چندصد گرمی انسان که مخلوق دست خداست‌، انتظار برود که خالق خود را بشناسد، همانگونه که کامپیوتر، علی‌رغم توانایی‌های خارق‌العاده‌اش‌، قادر به درک ذات سازنده‌اش نمی‌باشد.

ترتیب موضوعات این مقاله‌

 در این مقاله‌، نخست اعتقاد مسیحیان را در خصوص وحدانیت خدا و تثلیث تشریح کنیم و آن را تا آنجا که ممکن است روشن سازیم‌. سپس شرح خواهیم داد که چرا عقیده به تثلیث شکل گرفت‌. پس از آن‌، با تشریح بخشهایی از کتاب‌مقدس‌، توضیح خواهیم داد که منظور مسیحیان از «پسر خدا بودنِ» عیسی مسیح چیست‌.

آیا مسیحیان به «یک خدا» اعتقاد دارند؟

پیش از بحث در خصوص «تثلیث‌» و «پسر خدا بودنِ عیسی مسیح‌» لازم است بر اعتقاد مسیحیت به خدای واحد تأکید بگذاریم‌.

در عهدعتیق‌

در کتاب‌مقدس همه صفاتی که ادیان ابراهیمی برای خدا قائل شده‌اند، تأئید شده است که مهم‌ترین آنها، وحدانیت یا یگانگی خداست‌. آیه‌های متعددی‌، چه در عهدعتیق و چه در عهدجدید، وحدانیت خدا را با قاطعیت اعلام می‌دارد. یکی از این آیات‌، در تورات موسی یافت می‌شود که در واقع در حکم «شهادتین‌» یهودیان می‌باشد. در عصری که تمام ملل دنیا پرستش خدایان متعدد را امری بدیهی می‌پنداشتند، موسی به قوم اسرائیل چنین فرمود:‌ «ای اسرائیل‌، بشنو! یهوه خدای ما، یهوه واحد است‌. پس یهوه‌، خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما» (تثنیه ۶:‌۴ و ۵) . در کتاب اشعیای نبی نیز که حدود ۷۰۰ سال پیش از مسیح نوشته شده‌، خداوند چنین می‌فرماید:‌ «خداوند، پادشاه اسرائیل‌… که ولی ایشان است چنین می‌گوید:‌ من اول هستم و من آخر هستم‌، و غیر از من خدایی نیست‌» (اشعیا ۴۴:‌6).

در عهدجدید

 اندیشه یکتا بودن خدا توسط عیسی مسیح و رسولان او در عهدجدید نیز مورد تأکید قرار گرفته است‌. عیسی مسیح در بحثی که با یکی از فقهای یهود داشت‌، این موضوع را تأکید کرد؛ ماجرا به این شکل بود:‌ «و یکی از کاتبان چون مباحثه ایشان را شنیده‌، دید که ایشان را جواب نیکو داد، پیش آمده‌، از او پرسید که “اول همه احکام کدام است‌؟” عیسی او را جواب داد که “اول همه احکام این است که بشنو ای اسرائیل‌، خداوند خدای ما خداوند واحد است‌. و خداوند خدای خود را به‌تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما که اول از احکام این است‌”…» (انجیل مرقس ۱۲:‌29-30).

 پولس‌، رسول برجسته مسیح نیر چنین فرموده است‌:‌ «ما را یک خدا است‌، یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم‌، و یک خداوند، یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم‌» (اول قرنتیان ۸:‌6). در این زمینه‌، در کتاب‌مقدس آیات بی‌شماری هست که به‌خاطر محدودیت زمان‌، از نقل آنها خودداری می‌کنیم‌.

 بنابراین‌، مطابق تعلیم صریح کتاب‌مقدس‌، بدون هیچگونه تردیدی‌، خدا یکی است و خدای دیگری جز او وجود ندارد. کسی را نیز در جلال خود شریک نمی‌سازد.

پس اعتقاد به تثلیث چیست‌؟

 پس اگر مسیحیان فقط به یک خدا قائلند، عقیدت «تثلیث‌» چیست‌؟ چرا مسیحیان معتقدند که عیسی مسیح و روح‌القدس نیز از ذات الهی برخوردارند؟ آیا این بدان معنی نیست که سه خدا وجود دارد، یعنی پدر و پسر و روح‌القدس‌؟

تعریف “علمی” تثلیث‌

 پیش از آنکه «تثلیث‌» را به‌زبانی ساده تعریف کنیم و توضیح دهیم‌، لازم است نخست تعریف «علمی‌» آن را ارائه دهیم‌. این تعریف «علمی‌» مورد قبول تمامی فرقه‌های مسیحی است و مرجع نهایی اعتقاد مسیحیان در خصوص این موضوع می‌باشد.

اصطلاح «تثلیث‌» از کلمه عربی «ثَلاثَه‌» به معنی «سه‌» می‌آید . بنابراین‌، تثلیث یعنی «سه بخش کردن‌… قائل به سه‌گانگی (در اُلوهیت‌) شدن ».

در کتاب فرهنگ لغات کتاب‌مقدس در مورد تثلیث آمده‌، نقل می‌کنیم‌؛ این فرهنگ‌، تثلیث را در سه عبارت ساده‌، اینچنین توضیح می‌دهد:‌ «1- خدایی نیست جز یکی‌؛ ۲- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک به‌طور کامل و ابدی خدا است‌. 3- پدر، پسر، و روح‌القدس هر یک شخص متمایزی می‌باشد. » اما خدای تثلیث قابل تجزیه نیست‌، یعنی نمی‌توان گفت که خدای پدر یک سومِ تمامیت خداست‌، و پسر نیز یک سوم و روح‌القدس هم یک سوم‌.

 اینها تعریف ساده و درضمن رسمی آموزه تثلیث می‌باشد. اکنون به تعاریف فنی‌تر که از کتاب‌های اصول اعتقادات متعلق به فرقه‌های مختلف مسیحیت اخذ شده‌، توجه بفرمایید.

  نخستین تعریف را از کتاب «الهیات مسیحی‌» نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «آرمینیوسی‌» از فرقه پروتستان می‌باشد. در این کتاب‌، تثلیث چنین تعریف شده است‌:‌ «در الهیات مسیحی‌، اصطلاح “تثلیث اقدس‌” به این معنی است که در خدای واحد، سه شخصیت یا اُقنومِ مشخص وجود دارد که هم‌ذات بوده و به نام پدر و پسر و روح‌الْقُدُس معروف‌اند. ما خدای واحد را که دارای سه اقنوم می‌باشد، عبادت می‌کنیم‌. اعتقادنامه آتاناسیوس این اعتقاد را به این صورت بیان می‌کند:‌ “ما خدای واحد را که دارای تثلیث می‌باشد و تثلیث را که دارای وحدت می‌باشد، عبادت می‌نماییم‌. اقانیم ثلاثه از یکدیگر متمایز هستند، ولی ذات الهی را قابل تقسیم نمی‌دانیم‌. این سه اقنوم با یکدیگر دارای ابدیت و تساوی همانند می‌باشند، به‌طوری که ما وحدانیت کامل را در تثلیث‌، و تثلیث کامل را در وحدانیت عبادت می‌نماییم‌.»

  تعریف دیگری را از کتاب «خلاصه اعتقادات مسیحی‌» نوشته عالِم بزرگ الهیات‌، لوئیس برکوف (۱۸۷۴-۱۹۵۷) نقل می‌کنیم‌. این کتاب معرف اعتقادات «کالوینیستی‌» می‌باشد (اکثر پروتستانها پیرو این نظام عقیدتی هستند). در این کتاب‌، عقیدت تثلیث چنین تبیین شده است‌:‌ «کتاب‌مقدس تعلیم می‌دهد که خدا در عین حال که واحد است‌، به‌صورت سه شخص (یا اقنوم‌) وجود دارد، یعنی پدر و پسر و روح‌القدس‌… این سه در عین حال‌، چنان ماهیتی دارند که می‌توانند با یکدیگر وارد رابطه شخصی شوند. پدر می‌تواند با پسر سخن گوید و بالعکس‌، و هر دو می‌توانند روح‌القدس را صادر کنند. راز واقعی تثلیث در این است که هر یک از شخص‌ها از تمامی و کل ذات یا جوهر الهی برخوردار است‌، و اینکه این جوهر الهی خارج و جدا از این شخص‌ها موجودیت ندارد. این سه در ذات‌، یکی تابع دیگری نیست‌، گرچه می‌توان گفت که به ترتیب موجودیت‌، نخست پدر قرار دارد، دوم پسر، و سوم روح‌القدس‌. این ترتیب در نقش‌های ایشان نیز منعکس می‌باشد. »

  در کتاب «اصول اعتقادات کلیسای کاتولیک‌» نیز تثلیث اینچنین تبیین شده است‌:‌ «اصل جزمی تثلیث اقدس‌:‌ تثلیثْ واحد است‌. ما قائل به سه خدا نیستیم‌، بلکه به یک خدای واحد در سه شخص‌، یعنی «تثلیثِ هم‌ذات‌». شخص‌های الهی در الوهیتِ یکتا شریک نیستند، بلکه هر یک از آنها، خدای کامل است‌:‌ “پدر همانی است که پسر است‌، و پسر همانی است که پدر است‌، و پدر و پسر همانی هستند که روح‌القدس است‌، یعنی در طبیعت خود، یک خدای واحد.” هر یک از این سه شخص همین واقعیت است‌، یعنی ذات‌، جوهر، یا ماهیت الهی‌. »

تعریف و توضیح ساده‌

 به‌عبارتی ساده‌، مسیحیت به یک خدای واحد عقیده دارد. اما این خدای واحد در درون خود دارای سه «شخص‌» می‌باشد، یعنی پدر و پسر (عیسی مسیح‌) و روح‌القدس‌. این هر سه شخص به یک اندازه «خدا» هستند؛ هیچیک از دیگری «بیشتر» یا «کمتر» خدا نیست‌. اما این سه شخص‌، «سه خدا» را تشکیل نمی‌دهند، بلکه یک خدای واحد را.

 درضمن‌، هر یک از این سه شخص‌، برای خود وجودی مستقل است‌، یعنی اینکه «پدر» نه پسر است و نه روح‌القدس‌. «پسر» نیز نه پدر است و نه روح‌القدس‌. «روح‌القدس‌» نیز نه پدر است و نه پسر.

 همچنین باید تذکر داد که منظور از تثلیث این «نیست‌» که خدا گاه خود را به‌صورت «پدر» متجلی می‌ساخت‌، گاه به‌صورت «پسر» و گاه به‌صورت روح‌القدس‌.

وحدانیت و تثلیث‌:‌ یک تناقض‌؟

تعریف وحدانیت خدا در کتاب‌مقدس‌

 برای پاسخگویی بهتر به این سؤال‌، نخست باید تعریف «وحدانیت‌» خدا را در کتاب‌مقدس مشخص کرد.

 در کتاب‌مقدس‌، واحد بودنِ خدا در مقابل تعدد و کثرت خدایان بت‌پرستان و شیطان‌پرستان قرار داشت‌. ایشان قائل به خدایان متعددی بودند که هر یک بخشی از عالم هستی را آفریده بود و بر آن حاکمیت داشت‌. این خدایان به‌خاطر منافع خود اغلب با هم در تخاصم بودند و بشر و طبیعت نیز از نزاع میان آنها دچار مصائب می‌شد. این موضوع به‌تفصیل در مقاله A-1مورد بحث قرار گرفته است‌. اعتقاد به این حقیقت که تمامی عالم هستی با تمامی جزئیات آن را فقط یک خدا به‌تنهایی آفرید، برای نخستین بار در دین یهود مکشوف گشت‌؛ این ایمان فقط در میان قوم یهود حاکم بود و بس‌. با ظهور مسیحیت‌، این اعتقاد برای نخستین بار به نقاط مختلف جهان برده شد. جالب است بدانیم که وقتی مسیحیان اعتقاد به خدای یگانه را در امپراطوری روم ترویج می‌دادند، رومیها و یونانیهای چندگانه‌پرست ایشان را متهم به «الحاد» می‌کردند، چون منکر وجود خدایان متعدد بودند!

 بدینسان‌، وحدت خدا در کتاب‌مقدس‌، در نقطه مقابلِ تعدد خدایان متخاصم و بوالهوس بت‌پرستان قرار داشت‌. یعنی کتاب‌مقدس می‌گفت که منشأ و مقدراتِ عالم هستی در دست «یک نظام‌» یا «یک حکومت‌» یا «یک خدا و خالق‌» قرار دارد، نه چندین «حکومت‌» یا «خدا».

فقط یک «حکومت‌» در عالم هستی‌!

 شاید یک مثال ناقص به درک مطلب در چارچوب تاریخی‌اش کمک کند. هر کشوری را یک حکومت واحد اداره می‌کند که بر تمامی شئون آن کشور حاکمیت دارد. اما اگر در اثر مسائل سیاسی‌، کشور دچار بحران گردد و مدعیان مختلف بر بخشهای مختلف مملکت حکمرانی کنند، آنگاه دیگر نمی‌توان گفت که آن کشور دارای یک حکومت واحد است‌. یا در کشورهایی که به‌صورت ملوک‌الطوایفی اداره می‌شدند، حکومت واحدی وجود نداشت‌. اما باز گردیم به کشورهایی که در آنها حکومتی واحد وجود دارد. آیا منظور از وحدت حکومت یعنی اینکه تمام امور را یک شخص واحد انجام می‌دهد و اداره می‌کند؟ طبعاً چنین نیست‌. در بطنِ یک حکومت و دولتِ واحد، ارگانهای مختلفی وجود دارد، اما اینها همه هدف و اراده و برنامه مشترکی را دنبال می‌کنند.

 اعتقاد به خدایان متعدد مشابه حکومت ملوک‌الطوایفی است‌، یعنی هر بخش از عالم خلقت را یکی از خدایان اداره می‌کند! اما در اعتقاد تک‌خدایی‌، اعتقاد بر این است که یک نظام حکومتی‌، یا یک وجود، یا یک ارگان‌، خالق تمامی هستی است و بر امور آن حاکمیت دارد.

یک «حکومت‌» متشکل از سه «شخص‌»

 با چنین توضیحی‌، شاید ذهن ما نسبت به مسأله وحدانیت خدا در مسیحیت اندکی روشن‌تر شده باشد. در مسیحیت وقتی می‌گوییم خدا یکی است‌، منظورمان همین است که در پاراگراف پیشین ذکر کردیم‌. اما این به آن معنا نیست که این خدا لزوماً در وجود یگانه خود دارای کثرت نیست‌. مسیحیت در مورد وجود خدا، به کثرت در وحدت معتقد است‌، یعنی یک خدای واحد که از سه شخص تشکیل یافته است‌. این سه شخص دارای ذات و جوهر یکسانی هستند، و از یک هدف و یک اراده برخوردار می‌باشند.

کار هر «شخص‌» در تثلیث‌

 در تثلیث مقدس‌، هر یک از سه شخص‌، کار و نقش خاصی را ایفا می‌کند. خدای پدر «والد» است‌؛ «پسر» مولود اوست‌. پسر از ازلیت از پدر مولود شده است‌.

 در آفرینش عالم هستی‌، خدای پدر «طراح‌» بود، پسر «مجری طرح‌»، و روح‌القدس «ضامن بقا» یا گرداننده طرحِ اجرا شده می‌باشد. یعنی طرح را پدر ریخت‌؛ پسرش عیسی مسیح این طرح را به‌مرحله اجرا در آورد؛ و روح‌القدس حافظ جهان خلقت و ضامن بقای آن می‌باشد.

 در امر نجات بشر، طرح را باز پدر ریخت‌؛ پسر به آمدنش به این جهان آن را به‌موقع اجرا گذاشت‌؛ و اینک روح‌القدس است که برنامه نجات را در دل انسانها و در این جهان به‌عمل می‌آورد.

یکی دو مثال‌

 برای روشن شدن موضوع‌، یکی دو مثال می‌آوریم‌. فراموش نکنید که اینها مَثَل هستند و در مثل نیز مناقشه نیست‌. این مثل‌ها قطعاً ناقصند و تماماً حق مطلب را ادا نمی‌کنند. درضمن‌، جزئیات مثل‌ها الزاماً ربطی به اصل موضوع ندارد.

فرض کنید خانواده «یوسفی‌» متشکل از سه عضو است‌، آقای یوسفی که پدر است‌، و منوچهر و سعید که دو پسر او می‌باشند. این سه نفر به یک میزان «یوسفی‌» هستند؛ منوچهر همانقدر «یوسفی‌» است که آقای یوسفی و سعید هستند، نه کمتر و نه بیشتر. او از همان «ذات‌» پدرش و برادرش سعید برخوردار است‌، و نیز از همان اقتدار. هر که منوچهر را دید، انگار خانواده یوسفی را دیده است‌. هر چه منوچهر بگوید، همان است که «خانواده یوسفی‌» می‌گوید. اما فقط «یک‌» خانواده یوسفی وجود دارد!

حکومت کشوری را در نظر بگیرید. این حکومت متشکل از یک رئیس مملکت است و چند وزیر. آیا به این علت که این حکومت را چند نفر تشکیل می‌دهند، می‌توان گفت که این حکومت واحد نیست‌؟ نه‌! درضمن‌، اگر این حکومت بخواهد با حکومت کشور دیگری مذاکره کند، آیا تمامی اعضای حکومت دست به سفر می‌زنند و به آن کشور می‌روند؟ نه‌! بلکه یکی را از میان خود انتخاب می‌کنند و به‌عنوان نماینده به آن کشور می‌فرستند. هر چه آن نماینده بگوید، همان است که آن حکومت می‌گوید.

و این درست همان چیزی است که در الوهیت رخ داد. خدای یکتا اراده فرمود که برای نجات بشر به کره خاکی بیاید. اما لازم نبود تمامی «حکومت‌» به زمین بیاید. «مجری طرح‌» یعنی عیسی مسیح‌، پسر خدا، انسان شد و به زمین آمد. هر چه «خدا» بود، او نیز «بود». هر که او را دید، خدا را دید. هر چه او گفت‌، سخن خدا بود. هر که به او ایمان آورد، به خدا ایمان آورد. او ذات خدا بود. او پسر خدا بود!

چگونگی شکل‌گیری آموزه تثلیث‌

 برای اینکه ببینیم آموزه و عقیدت تثلیث از کجا آمد و چگونه شکل گرفت‌، نخست باید اشاراتی را که در کتاب‌مقدس آمده‌، مطرح کنیم‌. در کتاب‌مقدس‌، چه در عهدعتیق (توارت و کتب انبیای یهود) و چه در عهدجدید (انجیل و نوشته‌های رسولان مسیح‌)، رویدادها و مطالبی عجیبی ذکر شده است‌، رویدادهایی حاکی از آن که در مقاطع خاصی از زمان‌، جلوه‌ای از خدا به‌صورت قابل رؤیت بر بشر ظاهر شده است‌، در عین حال که ذات الهی کماکان در تمام عالم هستی وجود داشته است‌. در واقع مقوله‌ای مطرح می‌شود که می‌توان آن را «تجلی قابل رؤیت خدا» نامید. برای روشن شدن موضوع‌، فقط به چند نمونه از این رویدادها و مطالب می‌پردازیم‌.

در عهدعتیق‌

 در عهدعتیق گرچه موضوع «تثلیث‌» به‌روشنی مکشوف نشده بود، اما رویدادهایی در آن قید شده که برای یهودیان سؤال‌برانگیز بود، رویدادهایی که طی آنها انسانی بر انبیا یا افراد برگزیده ظاهر می‌شد و کاری می‌کرد که آنها یقین بیابند که آن انسان خدا است‌! علمای یهود برای توجیه این مطلب‌، آن وجود را «فرشته خاص‌» خدا می‌دانستند؛ نه فرشته‌ای به‌سان فرشتگان دیگر، بلکه فرشته‌ای که مظهر ذات خدا بود و می‌شد او را خدا خواند.

 به‌عنوان مثال‌، زمانی که یعقوب‌، نوه ابراهیم‌، به سرزمین پدری خود باز می‌گردد، به‌خاطر ترسی که از برادر خود در دل داشت‌، دچار اضطراب و تلاطم روحی می‌شود. در شب پیش از ملاقات دو برادر، مرد ناشناسی بدون مقدمه قبلی‌، به سراغ یعقوب می‌آید و تا پگاه با او کشتی می‌گیرد. پیش از طلوع آفتاب‌، آن مرد که هنوز هویتش آشکار نشده‌، قصد رفتن می‌کند. اما یعقوب به او می‌گوید:‌ «تا مرا برکت ندهی‌، تو را رها نکنم‌!» آن مرد یعقوب را برکت می‌دهد و نام او را به اسرائیل تغییر می‌دهد. یعقوب که عمیقاً تحت تأثیر این رویداد قرار گرفته‌، می‌گوید:‌ «خدا را روبرو دیدم و جانم رستگار شد!» (پیدایش ۳۲:‌2۴-۳۰).

 سالها پس از این ماجرا، وقتی قوم اسرائیل در سرزمین کنعان سکنی گرفته بودند، زن نازایی با مردی مواجه می‌شود که به او نوید تولد پسری را داد، پسری که برگزیده خدا خواهد بود. شوهر آن زن‌، از آن مرد نامش را می‌پرسد. مرد در جواب می‌گوید:‌ «چرا در باره اسم من سؤال می‌کنی چونکه آن عجیب است‌!» شوهر آن زن وقتی در مقام سپاسگزاری از خدا، در حضور آن مرد برای خدا قربانی تقدیم می‌کند، آن شخص ناگهان در میان آتش و دود قربانی به آسمان بالا می‌رود. آن زن و شوهر با دیدن این رویداد خارقالعاده‌، از وحشت بر زمین می‌افتند. در این لحظه‌، شوهر به زن خود می‌گوید:‌ «البته خواهیم مرد زیرا خدا را دیدیم‌!» در واقع آنها، آن مرد یا آن فرشته را مظهر وجود خدا می‌دانستند و کتاب‌مقدس نیز این تصور را نفی نمی‌کند. این ماجرا شباهت زیادی به ماجرای ملاقات یعقوب با آن مرد دارد. وقتی فرزندشان به‌دنیا آمد، او را «سامسون‌» نامیدند، همان قهرمان معروف‌.

 در قسمت‌های دیگر کتاب‌مقدس نیز آیاتی وجود دارد که به شخصی اشاره می‌کند که الوهیت دارد و مظهر وجود خدا شناخته شده است‌. به‌عنوان مثال‌، در کتاب اشعیای نبی‌، در مورد مسیحای موعود چنین پیشگویی شده است‌:‌ «برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود؛ و اسم او عجیب و مشیر و خدای قدیر و پدر سرمدی و سَرور سلامتی خوانده خواهد شد» (اشعیا ۹:‌6). این یکی از عجیب‌ترین آیه‌های عهدعتیق می‌باشد. توجه کنید که در این آیه آمده که این پسر، پادشاه بوده‌، نامش نیز «خدای قدرتمند» خوانده خواهد شد. عجیب است که یک پسر، «خدا» خوانده شود. به‌علاوه او «پدر سرمدی‌» نیز نامیده شده است‌، یعنی «سرمنشأ ابدیت‌». تمام این صفات و القاب‌، صفات خدا هستند که به یک موجود انسانی نسبت داده شده است‌.

 جالب اینجاست که این مطالب در کتابی نوشته شده (یعنی عهدعتیق‌) که شدیداً مروج یکتاپرستی است و بارها مؤکداً اعلام داشته که هیچ موجود دیگری نباید در کنار خدا مورد پرستش واقع شود و خدا هیچگاه کس دیگری را در جلال خود شریک نمی‌سازد.

در عهدجدید

 موضوع «تجلی قابل رؤیت خدا» در عهدجدید بسیار روشنتر از عهدعتیق مطرح می‌شود.

 نخست‌، پیش از تولد عیسی ناصری‌، فرشته‌ای در خواب به یوسف‌، نامزد مریم‌، ظاهر می‌شود و به او می‌گوید که فرزندی که از مریم به‌دنیا خواهد آمد، از جانب روح‌القدس در بطن مریم قرار گرفته و او همان نجات‌دهنده‌ای خواهد بود که اشعیا در مورد او پیشگویی کرده و گفته است که نامش «عمانوئیل‌» خواهد بود، یعنی «خدا با ما» (اشعیا ۷:‌1۴ و متی ۱:‌20-2۴). در واقع‌، لقب عیسی ناصری‌، «عمانوئیل‌» بود، زیرا او خدایی بود که «با انسانها» و «در میان انسانها» بود.

 همین عیسی ناصری‌، چون رسالت خود را آغاز کرد، در مباحثه‌هایی که با علما و فقهای یهود داشت‌، خود را «پسر خدا» و «مساوی با خدا» معرفی می‌کرد . به چند نمونه توجه بفرمایید:‌

 روزی عیسی در روز شنبه بیماری را شفا داد. کاهنان یهود به او اعتراض کردند. «عیسی در جواب ایشان گفت‌:‌ “پدر من تا کنون کار می‌کند و من نیز کار می‌کنم‌.” پس از این سبب‌، یهودیان بیشتر قصد قتل او کردند زیرا که نه‌تنها سبت را می‌شکست بلکه خدا را نیز پدر خود گفته‌، خود را مساوی خدا می‌ساخت‌» (انجیل یوحنا ۵:‌16 و ۱۷).

 در مباحثه دیگری با سران مذهبی یهود، عیسی فرمود:‌ «من و پدر یک هستیم‌.» واکنش سران یهود این بود:‌ «آنگاه یهودیان باز سنگها برداشتند تا او را سنگسار کنند. عیسی بدیشان جواب داد:‌ “از جانب پدر خود بسیار کارهای نیک به شما نمودم‌. به‌سبب کدامیک از آنها مرا سنگسار می‌کنید؟” یهودیان در جواب گفتند:‌ “به‌سبب عمل نیک تو را سنگسار نمی‌کنیم بلکه به‌سبب کفر، زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می‌خوانی‌!» (یوحنا ۱۰:‌30-33).

 و یک بار نیز وقتی در شب آخر با شاگردانش صحبت می‌کرد، چنین گفت‌وگویی رد و بدل شد:‌ «عیسی بدو گفت‌:‌ “من راه و راستی و حیات هستم‌. هیچکس جز به‌وسیله من نزد پدر نمی‌آید. اگر مرا می‌شناختید، پدر مرا نیز می‌شناختید و بعد از این او را می‌شناسید و او را دیده‌اید.” فیلیپس بدو گفت‌:‌ “ای آقا، پدر را به ما نشان ده که ما را کافی است‌.” عیسی بدو گفت‌:‌ “ای فیلیپس‌، در این مدت با شما بوده‌ام‌، آیا مرا نشناخته‌ای‌؟ کسی که مرا دید، پدر را دیده است‌؛ پس چگونه تو می‌گویی پدر را به ما نشان ده‌؟”» (یوحنا ۱۴:‌6-9).

در صدر مسیحیت‌

 از همان آغاز مسیحیت‌، به گواهی اسناد تاریخی غیرمسیحی‌، مسیحیان در تجمعات خود، عیسی مسیح را همچون خدا ستایش و نیایش می‌کردند. آنان طبق تعلیم رسولان مسیح‌، عیسی را یک وجود الهی می‌دانستند.

 شکل‌گیری آموزه تثلیث‌

 پس از عروج مسیح به آسمان پس از مرگ و قیامش‌، رسولان و بعدها پدران کلیسا با بررسی زندگی و تعالیم او، تحت هدایت روح‌القدس به این آگاهی رسیدند که مسیح همان «تجلی قابل رؤیت‌» خدا در عهدعتیق بوده که در مقطعی خاص از زمان‌، تن گرفت و انسان شد و در میان ما زیست تا کفاره گناهان ما را بپردازد. آنان ایمان داشتند که عیسی مسیح صاحب الوهیت بود؛ و همیشه با خدا بوده است‌.

 اما تبیین و بیان دقیق این موضوع سؤالاتی را بر می‌انگیخت‌. آیا مسیح‌، این «تجلی قابل رؤیتِ» خدا با خدا برابر است‌؟ آیا با خدا هم‌ذات است‌؟ آیا با خدای پدر هم‌مرتبه است یا پایین‌تر از او قرار دارد؟ آیا مخلوق است یا مولود، یا اینکه همراه با خدا ازلی است‌؟ آیا به این ترتیب سه خدا نخواهیم داشت‌، یعنی پدر و پسر و روح‌القدس؟ رابطه این سه با هم چگونه است‌؟

 جمع‌بندی و بیان و تبیین این اصول کار ساده‌ای نبود. در کتاب‌مقدس حقایق به‌صورت غیرسیستماتیک و عمدتاً در لابلای رویدادها و تعالیم مختلف ابراز شده بود، حال چگونه می‌شد تمام آنها را به شکل یک اصل منسجم بیان داشت که هم جامع باشد و هم مانع‌؟ هم تمامی حقایق کتاب‌مقدسی را بیان دارد و هم از شرک و چندخدایی به‌دور ماند؟ هم تمامی مندرجات کتاب‌مقدس را مد نظر داشته باشد و هم پاسخ بدعتکاران را بدهد، بدعتکارانی که پسر خدا را در مرتبه‌ای پایین‌تر از خدای پدر قرار می‌دادند؟

 در قرون دوم و سوم‌، علمای الهیات و پدران برجسته کلیسا به‌تدریج نیاز به تدوین یک آموزه رسمی و جامع را احساس کردند. از اینرو، علمای الهی برجسته‌ای چون ایرِنه‌ئوس‌، ترتولیان‌، اُریجن و دیگران‌، در کتاب‌ها و رسالات الهیاتی و فلسفی خود، به تشریح این آموزه بر اساس کتاب‌مقدس و سنت رسولان پرداختند. تا اینکه سرانجام‌، با برگزاری چند شورای بین‌الکلیسایی در سده‌های چهارم و پنجم میلادی‌، آموزه و عقیدتی تدوین شد که برای نامگذاری آن‌، از کلمه «تثلیث‌» استفاده کردند. برای این منظور، نوشته‌های علمای الهی برجسته نیز که از بعضی از آنها نام بردیم‌، مد نظر قرار داده شد.

چند توضیحو تمثیلغلط

            برخی، برای اینکه تثلیث را توضیح دهند و آن را قابل درک بسازند، دست به ارائه توضیحات، یا بهتر است بگوییم، تمثیل‌ها می‌زنند. ذیلاً چند مورد از این تمثیل‌های غلط را مورد اشاره قرار می‌دهیم.

تمثیل مثلث

            می‌گویند همانطور که مثلث دارای سه ضلع است، اما این سه ضلع مجموعاً یک مثلث واحد را تشکیل می‌دهند، خدا نیز از سه شخص تشکیل شده که با هم یک خدای واحد را بوجود می‌آورند. در وهله اول، این مثال منطقی به‌نظر می‌رسد، اما با تعریفی که از تثلیث به‌دست دادیم ناسازگار است. در مثلث، هر ضلع به‌خودی خود فقط یک “ضلع” است، نه یک مثلث. اما در تثلیث، هر شخص (پدر یا پسر یا روح‌القدس) به‌تنهایی کاملاً ذات الهی دارند و با دو شخص دیگر از نظر ذات الوهی و ابدیت برابرند. ما در واقع، سه مثلث داریم که روی هم یک مثلث را بوجود می‌آورند و این یک راز است.

تمثیل مولکول آب

            برخی دیگر نیز می‌گویند که مولکول آب یعنی هاش-دو-اُو، می‌تواند به سه صورت ظاهر شود، به‌صورت آب، به‌صورت بخار، و به‌صورت یخ. اما در هر سه صورت، همان یک مولکول وجود دارد. و می‌گویند خدا نیز طبق صلاح‌دید خود، خود را به‌صورت‌های مختلف نشان می‌دهد. این تمثیل نیز نادرست است، زیرا در اینجا ما یک مولکول واحد داریم که “بر حسب شرایط محیطی” به‌صورت‌های مختلف ظاهر می‌شود. آب می‌تواند تبدیل به بخار یا یخ شود، یخ و بخار نیز همینطور. اما در تثلیث، پدر هیچگاه به‌صورت پسر ظاهر نمی‌شود، پسر نیز هرگز به‌صورت پدر ظاهر نمی‌شود، و روح‌القدس نیز به همین شکل. این سه شخص هیچگاه تبدیل به یکدیگر نمی‌شوند. درضمن، خدا “بر حسب شرایط” هیچگاه تغییر شکل و صورت نمی‌دهد و سه شخص الوهی در تثلیث همواره هویت ذاتی خود را حفظ می‌کنند.

تمثیل تخم‌مرغ

            بعضی دیگر هم می‌گویند که تثلیث مانند تخم‌مرغ است. با اینکه تخم‌مرغ از زرده و سفیده و پوسته تشکیل شده، اما کماکان یک تخم‌مرغ است. و می‌گویند که تثلیث هم به همین صورت است. این تمثیل نیز بسیار نادرست است. در تخم‌مرغ، زرده تخم‌مرغ نیست، سفیده و پوسته هم تخم‌مرغ نیستند. اما در تثلیث، هر یک از سه شخص، به‌تنهایی کاملاً خدا است. در واقع ما سه تخم‌مرغ داریم که به‌گونه‌ای که برای بشر رازگونه است، یک تخم‌مرغ واحد را تشکیل می‌دهند.

تمثیل مردی که نقش‌های مختلف دارد

            عده‌ای نیز می‌گویند مثلاً نادر برای فرزند خود پدر است و برای پدر خود پسر است و برای همسر خود، شوهر، و او در “شرایط مختلف” نقش‌های مختلفی ایفا می‌کند. لذا سه شخص تثلیث نیز همینطور هستند. این کاملاً اشتباه است. نادر یک شخص واحد است که برای افراد مختلف فقط “نقش‌های” مختلف و روابط متفاوت دارد. در حالیکه در تثلیث ما واقعاً سه شخص داریم. این سه شخص هر یک نقش خاص خود را دارند. خدا در شرایط متفاوت نقش‌های متفاوت ایفا نمی‌کند. خدای واحد از سه شخص الوهی تشکیل شده که هر یک نقش خاص خود را دارند.

آیا تثلیث منطقی است‌

آیا تثلیث منطقی است‌؟ آیا قابل درک است‌؟

یک نکته مهم را فراموش نکنیم‌، و آن اینکه ما انسانها مخلوقیم و مخلوق طبعاً قادر به ادراک خالق خود نیست‌. علاوه بر این‌، شعور و ادراک ما از پدیده‌های اطرافمان‌، به‌واسطه یک ارگان ۴۰۰ر۱ گرمی صورت می‌پذیرد که آن را مغز می‌نامیم‌. آیا درست است که انتظار داشت این ارگان کوچک خالق نامتناهی خود را ادراک کند و بر او شعور و وقوف بیابد؟

 مثالی بزنیم‌:‌ جانداران از نظر شعور و ادراک به درجات مختلفی تقسیم می‌شوند. موجوداتِ با درک محدود قادر به ادراک اموری نیستند که حیوانات با درکی گسترده‌تر ادراک می‌کنند. مثلاً ادراک یک مگس از محیط خود با ادراک سگ بسیار متفاوت است‌. انسان در میان موجودات زنده بالاترین سطح و قدرت ادراک را دارد. با اینحال‌، در مقایسه با فرشتگان که مخلوقاتی روحانی هستند، درک انسان بسیار محدود است‌، چه برسد در مقایسه با خدا. این امر حتی در میان انسانها نیز صادق است‌، یعنی اینکه یک خردسال‌، قادر در درک اموری نیست که بزرگسالان ادراک می‌کنند. و امروزه‌، آن انسان بزرگسال و بالغ که به بالاترین مدارج علمی رسیده است‌، اذعان می‌دارد که عالم هستی بسی پیچیده‌تر از آن است که می‌پنداشته است‌. به‌عبارتی دیگر، انسان حتی قادر به درک عالم مخلوق نیست‌، چه برسد به درک وجود خالق خود!

لذا اگر تثلیث گاه سؤال‌برانگیز یا غیر قابل درک می‌نماید، جای تعجب نیست‌، چرا که ذات خدا را کدام مخلوق است که بتواند درک کند؟تثلیث به‌راستی یک راز است. آن را باید آنگونه که خدا در کلامش مکشوف ساخته بپذیریم.

خردمندانه‌ترین راه برای انسان‌

 لذا خردمندانه‌ترین راه برای انسان این است که در مقابل خدای خود فروتن شود و او را آنطور بپذیرد که او خود را در کلامش مکشوف فرموده است‌. انسان هیچگاه نخواهد توانست به چگونگی و ماهیت وجود خالق خود وقوف و آگاهی بیابد. اما خالق‌، تا آنجا که برای درک انسان مقدور بوده‌، خود را به بشر شناسانده است‌. او در کتاب‌مقدس‌، با استفاده از اصطلاحات قابل درک برای بشر، نظیر «پدر»، «پسر»، و «روح مقدس‌» خود را به‌صورت تثلیث به انسان مکشوف ساخته است‌. او وجود خود را فقط تا آن حد بر ما آشکار فرموده که ما قادر به درکش بودیم و لازم بود بدانیم‌.

 موضوع مهم دیگر این است که ذات خدا را باید به یاری و مدد خود او بشناسیم‌، نه با کمک عقلی که حتی قادر به شناخت عالم مخلوق نیست‌. از اینروست که کلام خدا می‌فرماید:‌ «خدا این همه را به‌وسیله روح خود از راه الهام به ما آشکار ساخته است‌، زیرا روح‌القدس همه چیز حتی کنه نیات الهی را کشف می‌کند… ما در باره این حقایق‌، با عباراتی که از حکمت انسان ناشی می‌شود سخن نمی‌گوییم‌، بلکه با آنچه روح‌القدس به ما می‌آموزد، و به این وسیله‌، تعالیم روحانی را برای اشخاص روحانی بیان می‌نماییم‌. کسی که روحانی نیست‌، نمی‌تواند تعالیم روح خدا را بپذیرد، زیرا به عقیده او این تعالیم پوچ و بی‌معنی هستند. و در واقع‌، چون تشخیص این گونه تعالیم محتاج به بینش روحانی است‌، آنها نمی‌توانند آن را درک کنند» (رساله اول قرنتیان ۲:‌‌10-1۴، ترجمه مژده برای عصر جدید).

ب‌:‌‌ پسر خدا،

چند توضیح از کتاب‌مقدس‌

پس از پرداختن به موضوع تثلیث‌، اینک می‌توانیم توضیحات بیشتری در باره عیسی مسیح بدهیم و شرح دهیم که منظور مسیحیان از اینکه می‌گویند «عیسی پسر خداست‌» چیست‌. «پسر خدا» چه معنایی دارد؟ آیا منظور این است که خدا همسری اختیار کرد و نتیجه آن تولد عیسی مسیح بود؟ عیسی که بود؟ رابطه او به‌عنوان پسر خدا با خدای پدر چه بود؟

برای تشریح این نکته‌، بهترین راه بررسی بخشهایی از عهدجدید است که مقوله «پسر خدا» را تشریح می‌کنند.

«پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است‌…»

 بحث خود را در خصوص پسر خدا بودنِ عیسی‌، با نقل یک آیه بسیار مهم از انجیل یوحنا آغاز می‌کنیم‌. می‌فرماید:‌ «خدا را هرگز کسی ندیده است‌؛ پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است‌، همان او را ظاهر کرد» (یوحنا ۱:‌18).

 در این آیه‌، سه نکته بسیار مهم نهفته است‌:‌

  نخست اینکه خدا را هیچکس ندیده است‌. طبق تعلیم کتاب‌مقدس‌، انسان قادر به دیدن خدا نیست‌.

  این خدای نادیده و نادیدنی‌، وجودی را در آغوش خود دارد که «پسر یگانه‌» نامیده شده است‌.

  خدا در بخش دوم این آیه‌، «پدر» نامیده شده است‌. اصطلاح «پسر یگانه‌» که طبعاً حالتی استعاری و مجازی دارد، به یک حقیقت روحانی بسیار مهم اشاره دارد و آن اینکه این «وجود» که در آغوش پدر است‌، مخلوق نیست‌، بلکه مولود است‌. همانطور که انسان فرزند خود را خلق نمی‌کند بلکه او را مولود می‌سازد، «پسر یگانه‌» نیز مولود خداست‌، یا به‌عبارت ساده‌تر، از ذات خودِ پدر است‌. هر چه «پدر» هست‌، او نیز هست‌؛ همانطور که فرزند انسان نیز انسان است و ذات انسانی دارد و تمام خصوصیات ژنتیکی پدر و مادر را دارا است‌.

  بر اساس این آیه‌، این «پسر یگانه‌» همواره در «آغوش‌» پدر است‌، چرا که در بخش دوم این آیه‌، فعل به زمان حال به‌کار رفته است‌. یعنی هیچ زمانی وجود نداشته که «پسر یگانه‌» نبوده باشد یا پدر و پسر یگانه بدون وجود یکدیگر و مستقل از هم وجود داشته باشند.

  اصطلاح «آغوش پدر» نیز که حالتی استعاری و مجازی دارد، بیانگر رابطه حیاتی و تنگاتنگی است که میان «پدر» و «پسر یگانه‌» برقرار می‌باشد.

  و بالاخره‌، در بخش سوم این آیه می‌بینیم که گرچه خدا یا پدر را هرگز کسی ندیده و نمی‌تواند هم دید، اما «پسر یگانه‌ای که در آغوش پدر است‌»، هم اوست که پدر را بر ما ظاهر می‌کند. در زبان اصلی انجیل‌، یعنی زبان یونانی‌، عبارت «ظاهر کردن‌» به معنی «تفسیر کردن‌» است‌. یعنی «پسر یگانه‌» وجود خدا را بر ما کشف می‌کند و آن را برای ما تفسیر و تشریح و معرفی می‌نماید. به‌همین جهت‌، در انجیل‌ها می‌بینیم که چگونه عیسی مسیح آینه تمام‌نمای وجود خداست‌.

«و کلمه جسم گردید…»

 آیه آغازین و معروف انجیل یوحنا نیز به درک بهتر مطلب کمک شایانی می‌کند؛ می‌فرماید:‌ «در ابتدا کلمه بود، و کلمه نزد خدا بود، و کلمه خدا بود» (انجیل یوحنا ۱:‌1). و بعد در آیه ۱۴ همان فصل می‌فرماید:‌ «و کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد پر از فیض و راستی‌. و جلال او را دیدیم‌، جلالی شایسته پسر یگانه پدر.»

 این «کلمه‌» کیست‌؟ از آیه ۱۴ پی می‌بریم که «کلمه‌» همان پسر یگانه خداست‌. اما چرا پسر یگانه خدا «کلمه‌» نامیده شده است‌؟ واژه لوگوس (Logos) در زبان یونانی‌، به معنی کلمه‌، سخن‌، و نیز معرفت و شناخت می‌باشد. لوگوس نزد یونانیان آن خرد کل بود که در پس جهان هستی وجود داشت و آن را ابقا و حفظ می‌کرد. یهودیان نیز «حکمت‌» یا خرد را آن بخش از وجود خدا می‌پنداشتند که عالم هستی را به‌وجود آورد.

 یوحنای رسول تحت الهام روح‌القدس از همین واژه استفاده می‌کند تا رابطه عیسی مسیح را با خدا توضیح دهد. «کلمه‌» از ازل وجود داشت‌؛ این «کلمه‌» از همان ازل نزد خدا بود؛ و این «کلمه‌» خدا بود. به‌عبارت دیگر، خدا همیشه وجود داشته است‌، و در بطن او «کلمه‌» بوده است‌. این «کلمه‌» گرچه جزئی از خدا بوده‌، اما در عین حال‌، به‌گونه‌ای از او متمایز است‌.

 شاید با یک تمثیل ساده‌، موضوع روشنتر شود. اگر من در مقابل شما بنشینم و به‌جای سخن گفتن با شما، فقط به شما نگاه کنم‌، آیا قادر خواهید بود بدانید من چه فکر می‌کنم یا چه می‌خواهم بگویم‌؟ قطعاً نه‌! پس چه باید کرد؟ طبیعی است‌! باید سخن گفت‌؛ باید «کلمه‌ای‌» از دهان من خارج شود تا فکر من به‌گونه‌ای قابل درک یا «قابل لمس‌» در آید. در غیر اینصورت‌، هیچکس نخواهد توانست به فکر من پی ببرد. فکر ما تا زمانی که به‌صورت «کلمه‌» در نیاید، برای دیگران قابل درک و دسترسی نخواهد بود.

 در اینجا نکته ظریفی وجود دارد. آیا در ذهن من‌، اول «فکر» به‌وجود می‌آید و بعد کلام‌؟ یا هر دو همزمان به‌وجود می‌آیند؟ اما سؤال مهم‌تر این است که آیا اساساً فکر کردن بدون کلمات امکان‌پذیر است‌؟ آیا کسی که هیچ زبانی نیاموخته‌، اصلاً قادر به فکر کردن می‌باشد؟ گویا نه‌! پس می‌توان گفت که فکر و کلمه گرچه از هم قابل تمایز و تشخیص می‌باشند، اما از یک ذات و جوهر برخوردارند. تفکر آن فرایندی است که طی آن فکر ما شکل می‌گیرد؛ کلمات وسایلی هستند که به‌واسطه آنها تفکر می‌کنیم‌. اما علاوه بر این‌، کلمات وسایلی هستند که فکر ما را به دیگران انتقال می‌دهند و آن را آشکار می‌سازند.

 خدا آن «فکر اعظم‌»، آن خرد کل می‌باشد. اما چگونه می‌توانیم او را بشناسیم اگر «کلمه‌ای‌» از او صادر نگردد؟ عیسی آن «کلمه‌ای‌» بود که از آن خردِ اعظم صادر شد، و به‌صورت قابل درک و قابل لمس‌، او را به ما شناسانید. او از آغاز وجود داشت‌، از همان زمانی که خرد اعظم وجود داشت‌. هر چه خرد اعظم بود، او نیز بود.

 این «کلمه‌» در مقطعی از زمان که آن «خرد اعظم‌» مقرر فرموده بود، از او صادر شد، و به‌گونه‌ای که برای بشر خاکی «قابل شنیدن‌»، «قابل درک‌»، و «قابل لمس‌» باشد، ظاهر گردید. همانطور که در یوحنا ۱:‌1۴ آمده‌، «کلمه جسم گردید و میان ما ساکن شد، پر از فیض و راستی‌…» بدینسان‌، هر که این «کلمه‌»، این «پسر یگانه‌» را دید، خدا، آن خرد اعظم را دیده است‌. به‌همین جهت بود که عیسی به شاگردانش فرمود:‌ «کسی که مرا دید، پدر را دیده است‌» (یوحنا ۱۴:‌9). و در جای دیگر فرمود:‌ «من و پدر یک هستیم‌» (یوحنا ۱۰:‌30).

پرتو جلال خدا و مُهر دقیق وجود او

 آیه‌هایی در رساله به عبرانیان نیز روشنگر این موضوع می‌باشد. در آیات اولیه این رساله که یکی از کتب عهدجدید می‌باشد، چنین می‌خوانیم‌:‌ «خدا در ایام قدیم‌، در اوقات بسیار و به راههای مختلف به‌وسیله پیامبران با پدران ما تکلم فرمود. ولی در این روزهای آخر، به‌وسیله پسر خود با ما سخن گفته است‌… آن پسر، فروغ جلال خدا و مظهر کامل وجود اوست‌…» (عبرانیان ۱:‌1و۳، ترجمه مژده برای عصرجدید).

 خدا پیش از فرستادن پسرش‌، از طریق انبیا با بشر سخن می‌گفت‌؛ اما وقتی پسرش را فرستاد، به‌گونه‌ای مستقیم با انسان تکلم کرد، چرا که این پسر «فروغ جلال خدا و مظهر کامل وجود او» می‌باشد. برای درک مطلب‌، باید دو اصطلاح «فروغ جلال خدا» و «مظهر کامل وجود خدا» را توضیح دهیم‌.

 عیسی «فروغ جلال خدا» بود؛ او پرتوِ خورشید تابناک خدای متعال می‌باشد. خورشید را چگونه می‌دیدیم اگر پرتو و اشعه و فروغ او به زمین نمی‌رسید؟ آیا پرتو خورشید از خود او جداست‌؟ آیا درخشش خورشید در پرتو و اشعه آن ظاهر نمی‌شود؟ آیا آن دو، گرچه از یکدیگر قابل تشخیص‌اند، اما از یک ذات نیستند؟

 عیسی «مظهر کامل وجود خدا» بود. این عبارت در متن اصلی یونانی‌، به‌طور دقیق‌تر چنین معنایی می‌دهد:‌ «او مُهر دقیق وجود خدا بود.» در دوران باستان که امضا مرسوم نبود، افراد مهم انگشتری بر انگشت داشتند که مُهر ایشان بود و با آن اسناد رسمی را مهر می‌کردند. وقتی مُهر را روی موم فشار می‌دادند یا آن را بر روی کاغذ می‌زدند، تصویری عیناً مشابه مهر تولید می‌شد. عیسی مهر خداست و تصویر دقیق ذات و ماهیت او را منعکس می‌سازد.

«و خدا گفت‌:‌ روشنایی بشود…»

 در فصل اول کتاب پیدایش‌، به‌هنگام شرح آفرینش جهان هستی‌، می‌بینیم که تمامی اجزاء عالم صرفاً با «گفتنِ» خدا خلق شد. خدا کلامی بر زبان آورد و پدیده‌ها آفریده شدند. اما واقعیت این است که این گفتن یا این کلام خدا، همان کلمه‌ای است که «نزد خدا بود و خدا بود» (یوحنا ۱:‌1). طرح آفرینش را خدای پدر ریخت‌؛ پسر یگانه او این طرح را به اجرا در آورد.

 از اینرو، یوحنای رسول در ادامه آیه نخست انجیلش می‌فرماید:‌ «همه چیز به‌واسطه او آفریده شد و به‌غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت‌» (یوحنا ۱:‌3). نویسنده رساله به عبرانیان نیز که قبلاً به آن اشاره کردیم‌، می‌فرماید:‌ «خدا در ایام قدیم‌، در اوقات بسیار و به راههای مختلف به‌وسیله پیامبران با پدران ما تکلم فرمود. ولی در این روزهای آخر، به‌وسیله پسر خود با ما سخن گفته است‌. خدا این پسر را وارث کل کائنات گردانیده و به‌وسیله او همه عالم هستی را آفریده است‌. آن پسر، فروغ جلال خدا و مظهر کامل وجود اوست‌، و کائنات را با کلام پر قدرت خود نگه می‌دارد» (عبرانیان ۱:‌1-3).

 بدینسان‌، کلمه خدا نه فقط در مقطعی از زمان انسان شد تا نجات‌دهنده بشریت گردد، بلکه هم او بود که از جانب خدای پدر، مجری طرح آفرینش بود. افزون بر این‌، هم اوست که تمام هستی را با کلام پر قدرت خود نگاه می‌دارد، یعنی عامل بقای حیات و عالم هستی است‌.

اینچنین است معنی پسر خدا بودن عیسی‌

 عیسی مسیح از ازل بود؛ از زمانی که خدا بود، او نیز بود. او جزئی از وجود خدا است‌. نه اینکه دو خدا وجود داشته باشد؛ خدا واحد است و «پسر» در آغوش اوست‌. این «جزء از وجود خدا» برای زمانی از پدر جدا شد، انسان گردید، به زمین آمد، بر روی صلیب جان سپرد تا کفاره گناهان بشر را بپردازد، و در روز سوم زنده شد، و به آسمان به جایگاه ازلی و ابدی خود بازگشت‌، به‌نزد خدای پدر.

 مسیحیان یک انسان را به مقام خدایی نرسانده‌اند. این انسان با زندگی و تعالیم و معجزاتش نشان داد که همان کسی است که انبیای عهدعتیق وعده‌اش را داده بودند، همان کسی که طبق پیشگوییها «سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و “خدای قدیر” خوانده خواهد شد» (اشعیا ۹:‌6).

 حتی شاگردانش نیز از ابتدا به این حقیقت پی نبرده بودند. این امر به‌تدریج بر آنها آشکار شد. عیسی به‌هنگام شام آخر، به شاگردانش فرمود:‌ «از نزد پدر بیرون آمدم‌، و در جهان وارد شدم‌، و باز جهان را گذارده‌، نزد پدر می‌روم‌.» چون این را گفت‌، شاگردان شاد شده‌، گفتند:‌ «هان‌، اکنون علانیه (یعنی آشکارا) سخن می‌گویی و هیچ مثل نمی‌گویی‌! الان دانستیم که همه چیز را می‌دانی … بدین جهت باور می‌کنیم از خدا بیرون آمدی‌!» (یوحنا ۱۶:‌28-30). یوحنای رسول که آیات فوق را در انجیلش نوشته است‌، در سالهای واپسین زندگانی‌، در رساله اول خود با اطمینان می‌نویسد:‌ «ما دیده‌ایم و شهادت می‌دهیم که پدر پسر را فرستاد تا نجات‌دهنده جهان بشود» (اول یوحنا ۴:‌1۴). هم او فصل اول همین رساله را چنین آغاز می‌کند:‌ «آنچه از ابتدا بود، و آنچه شنیده‌ایم و به‌چشم خود دیده‌، آنچه بر آن نگریستیم و دستهای ما لمس کرد در باره کلمه حیات‌. و حیات ظاهر شد و آن را دیده‌ایم و شهادت می‌دهیم و به شما خبر می‌دهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و بر ما ظاهر شد» (اول یوحنا ۱:‌1 و ۲).

 آنچه در انجیل در باره شخصیت و هویت واقعی عیسی مسیح آمده‌، زاییده توهمات خود عیسی یا احساسات شاگردانش نبود. آنان عمیقاً متقاعد شده بودند که آنچه عیسی در مورد خود فرموده بود، حقیقت داشته است‌.

آیا مقوله «پسر خدا بودن‌» تعلیم ابداعی عیسی بود

 علمای دینی یهود نیز در مقابل ادعاهای عیسی‌، همان مشکلی را داشتند که بسیاری از مردم در هر دوره‌ای داشته‌اند. آنان نمی‌توانستند ادعاهای او را بپذیرند؛ می‌پنداشتند که عیسی انسانی است که ادعای خدایی می‌کند. وقتی عیسی به ایشان فرمود که «من و پدر یک هستیم‌»، ایشان قصد کردند که او را سنگسار کنند. عیسی از ایشان پرسید:‌ «از جانب پدر خود بسیار کارهای نیک به شما نمودم‌. به‌سبب کدامیک از آنها مرا سنگسار می‌کنید؟ یهودیان در جواب گفتند:‌ به‌سبب عمل نیک تو را سنگسار نمی‌کنیم‌، بلکه به‌سبب کفر! زیرا تو انسان هستی و خود را خدا می‌خوانی‌!» (یوحنا ۱۰:‌30-33). طبق اناجیل‌، علت اصلی اعدام عیسی نیز همین ادعای او بود.

 اما علمای یهود غافل بودند از اینکه درست عکس تصور آنان صادق است‌:‌ عیسی انسانی نبود که ادعای خدایی می‌کرد، بلکه وجودی خدایی بود که انسان شده بود! نکته مهم اینجاست که سران یهود باور داشتند که مسیحای موعودشان وجودی الهی خواهد بود؛ اما مشکل آنان با عیسی این بود که ایشان او را آن مسیحای موعود نمی‌انگاشتند، چرا که انتظار ایشان این بود که مسیحای موعود با شکوه و جلال الهی و قدرتی حاکمانه به‌ناگاه در مقابل چشمان همه از آسمان نزول کند و قدرت حکومت روم را در هم بشکند و تمام جهان را تحت سلطه قوم یهود در آورد.

ج‌:‌ پاسخ به چند سؤال‌

 در رابطه با پسر خدا بودنِ عیسی‌، گاه مسیحیان و غیرمسیحیان سؤالات متفرقه‌ای مطرح می‌کنند که ذیلاً به طرح و پاسخگویی آنها می‌پردازیم‌:‌

آیا عیسی را مسیحیان به این مقام رساندند

 بعضی ممکن است تصور کنند که عیسی خودش هیچگاه ادعای الوهیت نکرد، بلکه این پیروانش بودند که او را به این مقام رساندند. به پندار ایشان‌، عیسی انسان فرهیخته‌ای بود که به کمالات و کرامات دست یافته بود، و چون پیروانش تعالیم و معجزات او را دیدند، بعد از وفاتش به‌مرور زمان او را به مرتبت الهی رساندند.

 برای پذیرش چنین تصوری‌، نخست لازم است که معتقد باشیم که کتاب‌مقدس فاقد اعتبار و اصالت است‌؛ به‌عبارت دیگر، مطالب آن بازتاب واقعی و اصیل زندگی و تعالیم عیسی نیست‌، بلکه ساخته و پرداخته توهمات رسولان او، یا در بهترین حالت‌، تراوش شیدایی ایشان به مولایشان بود.

 برای پاسخگویی به این مسأله‌، شما را به مطالعه بخشهای Aو Bمقالات این کانون دعوت می‌کنیم‌.

وقتی عیسی روی زمین بود، خدا کجا بود

با توجه به تعریفی که از تثلیث به‌دست دادیم‌، پاسخ به این سؤال مشخص است‌. عیسی پسر خدا بود، یا به‌عبارت فنی‌، او دومین اقنوم از تثلیث بود. وقتی پسر خدا انسان شد و بر روی زمین بود، خدای پدر و روح‌القدس کماکان در همه جا حضور داشتند. خدا مطلقاً محدود به مکان و زمان نشد. خدا همه جا بود.

چرا عیسی دعا می‌کرد؟

 بعضی از مسیحیان که آموزه تثلیث را به‌درستی درک نکرده‌اند، تصور می‌کنند که وقتی می‌گوییم عیسی خدا بود، منظورمان این است که در دوره‌ای که مسیح بر روی زمین بود، خدا هیچ جای دیگری نبود. پس می‌پرسند که چرا عیسی دعا می‌کرد؟ به چه کسی دعا می‌کرد؟ آیا تظاهر می‌کرد تا فقط به شاگردانش بیاموزد که ایشان نیز باید دعا کنند؟

 عیسی‌، پسر خدا، جسم شد و به زمین آمد. او انسان شد. در طول آن سالها، پسر خدا هم از الوهیت کامل برخوردار بود و از هم بشریت کامل‌. او به‌عنوان بشر نیاز داشت که دعا کند، همانطور که نیاز داشت غذا بخورد و استراحت کند. درضمن‌، او در مقام پسر خدا، نیاز داشت به پدر مشارکت داشته باشد، همانگونه که در آسمان مشارکت داشت‌.

 لذا وقتی عیسی دعا می‌کرد، واقعاً دعا می‌کرد. او با پدر خود که در آسمان بود، سخن می‌گفت‌.

تفاوت معنی کلمات «خدا» و «خداوند» چیست‌؟

 بعضی گمان می‌برند که کلمات خدا و خداوند یک معنی می‌دهند. اما باید دانست که کلمه خداوند در اصل به‌معنی ارباب و صاحب است‌. در ادبیات کلاسیک فارسی‌، کلمه خداوند در همین معنا به‌کار رفته است‌.

 خدا هم خدای ماست و هم خداوند ما. یعنی او هم خالق ماست و هم ارباب و صاحب و مولا و سَروَر ما.

 در عهدجدید، عیسی مسیح‌، «خداوند» خوانده شده است‌. کاربرد این اصطلاح برای مسیح دو معنی می‌داده است‌. در وهله اول‌، همان معنی ارباب و مولا و سَروَر را ادا می‌کرده است‌. وقتی رسولان و سایرین او را خداوند صدا می‌کردند، در واقع او را پیشوا و سرور خود اعلام می‌کردند.

 اما، در کابردِ خاصِ کلمه «خداوند» برای مسیح‌، این اصطلاح به الوهیت او نیز اشاره دارد. در این معنا، این اصطلاح او را «خدا» اعلام می‌دارد.

خاتمه‌

خوانندگان گرامی‌، گمان نمی‌کنیم که توضیحات ما پاسخگوی تمامی سؤالات شما بوده باشد؛ چنین ادعایی نیز نداریم‌. تا آن حد که در توانمان بود، موضوع را بر اساس مندرجات کتاب‌مقدس توضیح دادیم‌.

 اما سؤالات شما قطعاً کمکی خواهد بود در تکمیل این مقاله‌. لذا نظرات و سؤالات خود را حتماً با ما در میان بگذارید.

این مقاله برگرفته شده از وبسایت برادر آرمان رشدی  www.armanroshdi.com می باشد.

چگونه از نیروهای تاریکی آزاد شوم؟

کلام خدا در اول پطرس باب ۵ آیه ۸ میفرماید

هشیار و مراقب باشید، زیرا دشمن شما ابلیس همچون شیری غرّان در گردش است و کسی را می‌جوید تا ببلعد. شیطان همچون شیر غرانی است که به دنبال کسی میگردد که تا ببلعد. شیطان با جدیت در زندگی انسانها کار میکند تا زندگیها را نابود کند. او هیچ رحمت و محبتی ندارد. هیچ دلسوزی ندارد. او هیچ نشان و خصوصیتی از خدا ندارد. خدا، خدای زنده است. او خالق این جهان و هر چیزی در این جهان است. او خالق ماست. او یک خدای کامل است. او یک خدای پر از محبت است. او خدای جاودان است. او همه چیز است. اول قرنتیان باب ۱۵ آیه ۲۸ میفرماید،

‘هنگامی که همه چیز مطیع او گردید، خودِ پسر نیز مطیع آن کس خواهد شد که همه چیز را زیر پاهای او نهاد، تا خدا کل در کل باشد.

نادیده گرفتن دیوها و شیطان کار خود شیطان است. وقتی مردم میگویند، من نمیخواهم به دیوها فکر کنم، این خودش یک فکر شیطانی است. این یک روح دروغگوست. این یک روح فریبکار است. نباید فکر کنید که شما از خطر نیروهای شیطانی در امان هستید.

عبرانیان باب ۱۰ آیه ۳۹ میفرماید،

‘لیکن ما از کسانی نیستیم که به عقب برمی‌گردند و هلاک می‌شوند، بلکه از آنانیم که ایمان دارند و حیات می‌یابند.

در نقطه مقابل وقتی شما میگویید، من میخواهم از اینگونه مسایل روحانی به دور بمانم ، این به این معنی است که دیوها در حال صحبت کردن با شما هستند و حتی این خود شما نیستید که این سخنان را می گویید. بیشترین چیزی که شما را از مبارزه با دیوها دور نگه میدارد تا شما رهایی را تجربه کنید، خود دیوها هستند.

ما اینگونه میتوانیم بدانیم که در مرکز أراده خدا قرار داریم. مرکز أراده خدا این است، که باید بر ضد نیروهای نادیدنی که وجود دارند مبارزه کنیم.

افسسیان ۲: ۱-۲

‘و امّا شما به سبب نافرمانیها و گناهان خود مرده بودید، و زمانی در آنها گام می‌زدید، آنگاه که از روشهای این دنیا و از رئیس قدرت هوا پیروی می‌کردید، از همان روحی که هم‌اکنون در سرکشان عمل می‌کند.

یکی از نامهایی که شیطان به آن نامیده می شود هست، رییس قدرت هوا. بنابراین در این جهان شیطان دارای قدرت است. اولین چیز این است که بدانیم شیطان دارای قدرت است. دومین چیز این است که بدانیم در یک دنیای لعنت شده زندگی میکنیم که بخاطر گناه حوا و آدم بود. سومین چیز این است که ما دارای یک ذات گناه آلودیم.

سه چیزی که بر ضد ما کار میکنند:

باید بدانیم که سه چیز در زندگی ما کار میکند و به ضد ما به عنوان انسان در عمل هستند. حال سوال این است که: چرا خدا اجازه می دهد که این سه چیز در زندگی ما اتفاق بیفتد؟ زیرا او می خواهد که ما به او وصل باشیم. ما باید به خدا بچسبیم. در میان همه این شرارتها، خدا می خواهد که فرزندانش به سوی او بروند. او میخواهد که فرزندانش به سوی پدر بازگشت کنند.

و ما این را در کتاب داوران می بینیم که یک نسل جدید از بنی اسراییل آمد و خدا عده ای از دشمنان را در آن نزدیکی قرار داد تا چگونگی مبارزه کردن را به بنی اسراییل بیاموزد. کتاب مقدس میگوید که خدا میخواست که دشمن در آنجا باشد تا به فرزندانش جنگ روحانی را بیاموزد.

داوران ۳: ۱-۲

‘اینانند اقوامی که خداوند باقی نهاد تا به واسطۀ آنها اسرائیل را بیازماید، یعنی تمام اسرائیلیانی را که همۀ جنگهای کنعان را تجربه نکرده بودند. این تنها از آن سبب بود که نسلهای بنی‌اسرائیل جنگ را بشناسند، و تا جنگ را به آنان که پیشتر جنگ‌ناآزموده بودند، تعلیم دهد

غلاطیان ۱:۵

‘مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار بایستید و خود را بار دیگر گرفتار یوغ بندگی مسازید

دوم تیموتاووس ۷:۱

‘زیرا روحی که خدا به ما بخشیده، نه روح ترس، بلکه روح قوّت و محبت و انضباط است

خدا ما را از چه چیزهایی آزاد کرد؟ بر روی صلیب، عیسی مسیح، ما را آزاد کرد از:

او ما را از لعنت ابدی آزاد کرد ( او ما را از سوختن در آتش جهنم رهایی داد)

 

او ما را از مریضی آزاد کرد – خدا از مریضی استفاده میکند تا ما را هرس کن، تصحیح کند، خالص بسازد، تغییر دهد، و تا اینکه ما به سوی او بازگشت کنیم. رومیان ۲۸:۸ میفرماید: زیرا به جهت آنانی که خدا را دوست میدارند و بر طبق أراده او فراخوانده شده اند همه چیزها با هم برای خیریت ایشان در کار است. بنابراین با تمام این نیروهای شرارت که در اطراف ما هستند، اگر خودمان را به خدا تسلیم کنیم، کلام خدا در یعقوب ۷:۴ میفرماید، خود را به خدا تسلیم کنید. در برابر ابلیس مقاومت کنید، و او از شما خواهد گریخت.

 

آیا امروز شما نیاز دارید که آزاد شوید؟ خود را به خدا تسلیم کن و در برابر شیطان ایستادگی کن و او از شما خواهد گریخت. هر چیزی که شما در جستجوی آن هستید، اگر آن چیز شفا، آزادی، آرامش است، باید ابتدا خود را به خدا تسلیم کنیم. عیسی مسیح فرمود، در من بمانید و من نیز در شما میمانم. هر چه بیشتر در خدا بمانیم، نیرومندتر خواهیم بود.

افسسیان ۱۳:۴

‘تا زمانی که همه به یگانگی ایمان و شناخت پسر خدا دست یابیم و بالغ شده، به بلندای کامل قامت مسیح برسیم

این کامل شدن چیست؟ کامل شدن در شناخت عیسی مسیح. وقتی عیسی مسیح ما را پر میسازد آنگاه از دنیا و گناه خالی میشویم.

عیسی مسیح آمد تا ما را از زنجیرها و اسارت هایمان در زندگی آزاد بسازد.

وقتی که نجات ما آغاز میشود. وقتی که عیسی مسیح را به قلب و زندگیمان دعوت میکنیم. وقتی که میگوییم عیسی بیا و خداوند زندگی من باش، میدانی چه اتفاق خواهد افتاد؟ شیطان دیگر نمیتواند زندگی تو را کنترل کند. دیگر بر طبق أراده و خواست شیطان زندگی نخواهیم کرد. دوم تیموتاووس ۲۶:۲

به محض اینکه زندگی ما با عیسی مسیح شروع میشود آنگاه آزادی ما در عیسی مسیح نیز آغاز میشود. دیگر مجبود نیستیم که در بدبختی زندگی کنیم. دیگر مجبور نیستیم که یک زندگی پر از نفرت داشته باشیم. دیگر نیاز نیست که در افسردگی زندگی کنیم. دیگر مجبور نیستیم که با افکارخودکشی زندگی کنیم. دیگر مجبور نیستیم تا اجازه دهیم شیطان زندگی، شادی، برکات و فرزندان ما را از ما بدزدد. و آنگاه وقتی ما آزاد میشویم، میتوانیم در نام عیسی مسیح باعث آزادی دیگران نیز باشیم.

#۱ سوال: چگونه دیوها وارد زندگی انسانها میشوند؟

اول از همه باید بدانیم که دیوها موجوداتی نادیدنی هستند. آنها از دنیای تاریکی هستند و نیاز دارند که در یک بدن فیزیکی زندگی کنند. آن بدن میتواند بدن یک شخص، انسان یا حیوان باشد. چگونه این را میدانیم؟ انجیل مرقس ۵: ۱-۱۳

این مرد در انجیل مرقس باب ۵، شش هزار دیو در درون خود داشت. این نشان میدهد که یک انسان چه ظرفیت بالایی برای شرارت میتواند داشته باشد. سپس آن دیوها از عیسی مسیح خداوند خواستند که آنها را به درون خوکهایی که آنجا بودند بفرستد. این خود دلیل دیگری مبنی بر این است که دیوها میتوانند وارد حیوانات نیز بشوند.

یکی از دلایلی که باعث میشود دیوها وارد زندگی یک شخص شوند این است تا زندگی او را از بین ببرند. در این مرد دیوزده یک روح مرگ وجود داشت. او خود را زخمی میکرد. او به خود آسیب میرساند و در نهایت خود را می کشت. این را نیز باید با احتیاط گفت که به احتمال خیلی زیاد در پشت هر خودکشی یک قدرت شیطانی وجود دارد.  سپس میبینیم که شش هزار دیو وارد دو هزار خوک شدند که به معنی سه دیو برای هر خوک و در نهایت میبینیم که این دیوها باعث مرگ خوکها شدند. این موضوع اینقدر جدی است.

اگر شما امروز با موضوع خودکشی دست و پنجه نرم میکنید باید بدانید که دیوها پشت این ماجرا و افکار هستند. این اتفاق در یک روز بوجود نمی آید. یک شخص یک روز صبح بلند نمیشود و نمیگوید که من میخواهم امروز خودکشی کنم.

میخواهم که شما این موضوع را به خوبی درک کنید تا بتوانید از این افکار و روح خودکشی آزاد شوید. شیطان مکر و فریب خود را همچون تار عنکبوت پهن میکند. شخصی که به فکر خودکشی می افتد در اثر اتفاقات و ضربه هایی که در طول زمان میخورد تصمیم به خودکشی میگیرد. انسانها با موضوعاتی همچون: طرد شدگی، تجاوز، ضربه های روحی و راونی و جسمی مختلف که در گذشته خورده اند در نهایت تصمیم به خودکشی میگیرند.  خاطراتی که شخص از گذشته خود دارد او را شکار میکند و به سوی خودکشی میکشاند. در واقع این خاطرات شخص نیست که او را به سوی مرگ میبرد بلکه این دیوها هستند که این خاطرات را به ذهن شخص می آورند تا شخص اسیر افکار بدی شود که از گذشته در زندگی خود داشته است.

خصوصیات دیوها

همجنسگرایی –

همجنسگرایی یک موضوع صد در صد شیطانی است. نیرویی که پشت همجنسگرایی وجود دارد یک نیروی شیطانی است.

این موضوع میتواند از رحم مادر اتفاق بیفتد. دیوزدگی میتواند از رحم مادر اتفاق بیفتد و همجنسگرایی نیز میتواند یکی از آنها باشد. همجنسگرایی در بیشتر موارد در دوران کودکی اتفاق می افتد. حتی میتواند در زمان کودکی و داشتن روابط سطحی جنسی در زمان کودکی باشد. این اتفاق میتواند بخاطر کمبود محبت در فرد بوجود بیاید. به عنوان مثال وقتی یک پدر، همسرخود را می زند و پسر این خانواده این صحنه ها را می بیند آنگاه از جنسیت خودش متنفر می شود و دیگر نمی خواهد که جنسیت یک مرد را داشته باشد. و یا گاهی در رابطه های جنسی بین اشخاص، شیطان در گوش شخص زمزمه میکند که تو میتوانی همجنس خودت را دوست داشته باشی و تو به همین شکل متولد شده ای و مشکلی نیست ک هبا همجنس خود رابطه داشته باشی.

شیطان همیشه با پیشنهاد کردن کار خود را شروع میکند. این یکی از خطرهای فریبنده شیطان است. او برای انجام کارهایش در ابتدا فرمان نمی دهد. او با پیشنهاد و یا سوال کار خود را شروع میکند. یکی از بهترین نمونه ها برای این موضوع پیشنهاد او به حوا بود. سپس شروع به سوال کرد که، آیا واقعا خدا این را گفته است؟

آیات کلام خدا

 

شیطان کار خود را با سوال یا پیشنهاد به پیش می برد و او یک دروغگوست، پس اولین کاری که نیاز است انجام دهیم این است که روح دروغ و فریب را بیرون کنیم. شیطان وقتی سخن میگوید از ذات خود که دروغ است سخن میگوید.

یوحنا ۴۴:۸

‘شما به پدرتان ابلیس تعلّق دارید و در پی انجام خواسته‌های اویید. او از آغاز قاتل بود و با حقیقت نسبتی نداشت، زیرا هیچ حقیقتی در او نیست. هر گاه دروغ می‌گوید، از ذات خود می‌گوید؛ چرا که دروغگو و پدر همۀ دروغهاست

ایمان از شنیدن است

رومیان ۱۷:۱۰

‘پس ایمان از شنیدنِ پیام سرچشمه می‌گیرد و شنیدنِ پیام، از طریق کلام مسیح میسّر می‌شود

اشخاص همجنسگرا بیش از هر چیز دیگری به محبت نیاز دارند و این محبت باید محبت بی قید و شرط باشد.

 

یکی از بزرگترین اشتباهات مسیحیان و کلیسا این است که با کلماتی انسانی و دنیوی بر ضد همجنسگرایان سخن می گویند و آنان را محکوم میکنند در صورتیکه باید بدانیم این اشخاص در اسارت نیروهای تاریکی و شیطان هستند.

 این اشخاص نیز هیچ تفاوتی با دیگر قربانیانی که مورد سواستفاده قرار گرفته اند ندارند. ما باید از دیوها متنفر باشیم و عاشق انسانها باشیم.

آیا راههای دیگری برای وجود دیوها وجود دارد؟

 

از طریق اتفاقات تلخی که در زندگی اشخاص در کودکی می افتد. مثل تجاوز در کودکی، از دست دادن والدین، خودکشی والدین، دیوهای شهوت که از طریق پورنوگرافی، روسپی گری و سایر روشهای جنسی وارد افراد می شوند. گاهی أوقات دیوها از طریق چیزهایی که ما نباید ببینیم و یا لمس کنیم وارد زندگی و خود شخص می شوند. همچنین دیوها از طریق ترس وارد زندگی افراد می شوند.

یکی دیگر از راههایی که دیوها وارد زندگی افراد می شوند از طریق خشونت است. خشونت یک چیز شیطانی است که آن را به فراوانی در دنیای اسلام می بینیم. در انجیل یوحنا ۱۰:۱۰ می خوانیم، دزد می آید که بدزدد، بکشد و نابود کند اما من من آمده ام تا حیات ببخشم و آن را به فراوانی عطا کنم.

خشونت می کشد، می دزدد، و نابود می کند. هر نوع خشم غیر قابل کنترل از دیوها می باشد. اگر شما نمی توانید خشم خود را کنترل کنید و نمی توانید خویشتندار باشید که میوه روح القدس است بنابراین  باید بدانید که در پشت این خشم دیوها وجود دارند. ولی خبر خوش این است که شما می توانید از قدرت شیطان و دیوها آزاد شوید و رهایی بیابید.

ترس: هر کجا که ترس وجود دارد این ترس شیطانی است.

زیرا روحی که خدا به ما داده است نه روح ترس بلکه روح قوت، محبت و انضباط است. دوم تیموتاووس ۷:۱

دیو ترس. تنها ترسی که ما باید داشته باشیم ترس خداوند که یک ترس مقدس است می باشد. بغیر از ترس خداوند، سایر ترسها از قبیل ترس از آینده، ترس از دست دادن عزیزان، ترس شرمنده شدن، صحبت کردن، در تنهایی مردن، تاریکی، وحشت، به اندازه کافی خوب نبوده و… به یک نوعی از شیطان سرچشمه می گیرد.

افکار منفی …

هرگاه افکار منفی به سراغ ما می آید باید بدانیم که این افکار از دیوها هستند و نیروهای تاریکی در پشت آنهاست.

مذاهب دروغین

کسانی که میگویند مهم نیست چه دینی داری بلکه فقط انسانیت مهم است و در پشت مذاهب دروغین، نیروهای شیطانی وجود داردن. تعلیم عصر جدید نیز یک تعلیم شیطانی است. هر گاه شنیدید که کسی میگوید همه ادیان یک خدا را می پرستند، بدانید که ضد مسیح یا همان دجال در پشت آن سخنان است.

فرقه های دروغین کدامها هستند؟ شاهدان یهوه، مورمونها، اسلام، هندویسم، ادونتیست های روز هفتم، بودیسم و …

مدیتیشن، شعبده بازی، طالع بینی، کف بینی، احضار ارواح

چیزهایی که ما می بینیم و می شنویم – چشم چراغ بدن است. اگر چشمان تو سالم است، همه وجود تو پر از نور است. بسیار مهم است که ما چه چیزهایی نگاه میکنیم زیرا میتوانند ما را اسیر خود کنند.

فیلم های خون آشام

فیلم های ترسناک

فیلم هایی که هرگونه مسایل جنسی در آنهاست

فیلم هایی که خشونت بی اندازه دارند

حسادت و نااطاعتی

حسادت روح قتل به همراه خود می آورد

شیطان به خدا حسادت کرد

قاین به هابیل حسادت کرد

برادران یوسف به او حسادت کردند

شاول به داوود حسادت کرد و می خواست او را بکشد

فریسیان به عیسی حسادت کردند و او را مصلوب کردند

 

دیوها چگونه خودشان را نشان می دهند؟

مستقیما با آنها سخن بگویید

نام عیسی مسیح را برافرازید و جلال دهید

کلام خدا را اعلام کنید زیرا کلام خدا راست و حقیقت است

قدرت خون عیسی مسیح را اعلام کنید

چگونه از دیوها (جن ها) آزاد شویم؟

فروتن شوید و بدانید که نیاز به آزادی دارید

تصمیم بگیرید  –  من می خواهم آزاد شوم

به گناهان خود اعتراف کنید و از آنها توبه کنید

امثال سلیمان ۱۳:۲۸

اول یوحنا ۹:۱

از گناهان و دروغها و کارهای اشتباهی که انجام می دادید دوری کند

خداوند را ستایش و پرستش کنید

دعای آزادی از دیوها (جن ها)

امروز عهد و قرار خودم را با شیطان و دروغهایش میشکنم و حقیقت کلام خدا را باور می کنم و دریافت می نمایم و توبه میکنم از ———. من اخراج میکنم دیوهایی که در پشت موضوع———- هستند.

این موضوع را به زیر خون عیسی مسیح می آورم و به شیطان و دیوها فرمان می دهم که در نام عیسی مسیح هرگز دوباره بازنگردند. بین خودم و شیطان فاصله می گذارم در نام و با خون عیسی مسیح. و همچنین بین خانواده ام و شیطان فاصله می گذارم در نام و با خون عیسی مسیح خداوند. آمین

چگونه از آزادی خودم از دیوها محافظت کنم؟

اگر از آزادی خود از دیوها و ارواح شریر مراقبت نکنید، شرایط شما می تواند هفت برابر بدتر شود. با دعا و کلام خداوند (انجیل) از آزادی خود محافظت کنید. روح القدس شما را پر می سازد و محافظت می کند.

 بعد از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟

 بعد از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟

این سوال که “بعد از مرگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟” می تواند سوالی گیج کننده باشد. بعضی ها می گویند که بعد از مرگ، انسان به خواب فرو می رود تا روز داوری فرا برسد و بعد از آن مشخص خواهد شد که مقصد ابدی آن فرد بهشت خواهد بود و یا جهنم. برخی می گویند که بلافاصه بعد از مرگ، انسان داوری شده و به مقصد ابدی خویش فرستاده خواهد شد. و حتی برخی معتقد هستند که روح انسان پس از مرگ به بهشت یا جهنم موقتی فرستاده خواهد شد و در آنجا منتظر روز رستاخیز خواهد ماند و در روز رستاخیز نیز هر کسی، پس از داوری نهایی به مقصد ابدی خویش فرستاده خواهد شد. کتاب مقدس در این باره چه می گوید؟

اول اینکه، کتاب مقدس در مورد ایمانداران به عیسی مسیح می گوید که روح آنها بلافاصله پس از مرگ به بهشت فرستاده خواهد شد و دلیلش اینست که گناهان آنان بواسطه قبول عیسی مسیح به عنوان تنها نجات دهنده بخشیده شده است (یوحنا فصل 3 آیه های 16،18و 36).مرگ برای ایمانداران به معنی جدا شدن از بدن فیزیکی و پیوستن به خداوند در خانه آسمانی است ( دوم قرنتیان فصل 5 آیه های 6 تا8؛ فیلیپیان فصل 1 آیه 23). با این وجود، قسمت هایی از کتاب مقدس مانند اول قرنتیان فصل 15 آیه های 50 تا 54 و اول تسالونیکیان فصل 4 آیه های 13 تا 17 می گویند که ایمانداران پس از مرگ دوباره زنده شده وبه آنها بدن های جلال داده شده و آسمانی اعطا خواهد شد. اگر ایماندارن پس از مرگ بلافاصله به نزد عیسی مسیح بروند، بنابراین هدف از این رستاخیز چیست؟ بنظر می رسد درحالیکه روح ایمانداران پس از مرگ بلافاصله نزد عیسی مسیح خواهند رفت، بدنهای فیزیکی آنان در قبر باقی خواهند ماند. در روز رستاخیز، بدن فیزیکی از قبر برخواهد خواست، جلال داده شده و با روح شخص دوباره یکی خواهند شد. ایماندار با روح و بدن جدید تا به ابد در آسمان ها و زمین نو زندگی خواهد کرد (مکاشفه فصل 21 و 22).

دوم اینکه، برای کسانیکه عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده قبول نکرده اند، مرگ به عنوان یک مجازات ابدی خواهد بود. با این وجود، غیرایمانداران نیز مانند ایمانداران پس از مرگ به یک مکان موقتی فرستاده خواهند شد که در آنجا منتظر روز قیامت و داوری بمانند تا در آن روز به مقصد ابدی خود فرستاده شوند. لوقا فصل 16 آیه های 22 تا 23 توضیح می دهد که چگونه فرد ثروتمند بلافاصله پس از مرگ مجازات شد. مکاشفه فصل 20 آیه های 11 تا 15 می گوید که چگونه مردگان غیرایماندار زنده شده ودر تخت بزرگ سفید، داوری می شوند سپس به دریاچه آتش افکنده می شوند. بنابراین، غیرایمانداران بلافاصله پس از مرگ به جهنم (دریاچه آتش) فرستاده نخواهند شد، بلکه پس از مرگ به دنیای قضاوت و محکومیت موقتی فرستاده خواهند شد. گرچه غیرایمانداران بلافاصله پس از مرگ به دریاچه آتش افکنده نخواهند شد اما سرنوشت فوری ایشان پس از مرگ نیز چندان خوشایند نمی باشد. مرد ثروتمند فریاد زنان گفت:” در ميان اين شعله‌ها عذاب می‌كشم” ( لوقا فصل 16 آیه 24).

در نتیجه، پس از مرگ، انسان در بهشت و یا جهنم موقتی ساکن خواهد شد. بعد از این مکان موقتی، در روز رستاخیز مقصد نهایی آن فرد تغییری نخواهد کرد بلکه فقط محل او تغییر خواهد کرد و از آن بهشت و یا جهنم موقتی به بهشت یا جهنم ابدی فرستاده خواهد شد. در نهایت به ایمانداران اجازه ورود به آسمان ها و زمین جدید داده خواهد شد (مکاشفه فصل 21 آیه 1). غیرایمانداران در آخر به دریاچه آتش افکنده خواهند شد (مکاشفه فصل 20 آیه های 11 تا 15). اینها مقصد های نهایی و ابدی همه انسان ها خواهند بود. و این مقصد نهایی فقط بستگی به این دارد که آیا آنها عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده خویش پذیرفته بودند یا نه (متی فصل 25 آیه 46؛ یوحنا فصل 3 آیه 36).

 چرا من نباید اقدام به خودکشی کنم؟


قلب ما همیشه برای کسانی که قصد پایان دادن به زندگی خود را دارند، می سوزد. اگر شما نیز هم اکنون چنین قصدی دارید، شاید این تمایل حاکی از حس نا امیدی و یأس باشد. شاید احساس میکنید که در ته چاهی افتاده اید و قبول کرده اید که دیگر امیدی برای بهبود شرایط نمانده است. شاید به نظر می رسد هیچکس نمی تواند شما را درک کند و زندگی دیگر ارزش ادامه دادن، ندارد.

اگر فقط چند لحظه اجازه بدهید که خدا همان خدای واقعی در زندگی شما شود، او به شما ثابت خواهد کرد که چقدر بزرگ است و “هیچ چیزی برای خدا غیرممکن نیست” (لوقا فصل 1 آیه 37). شاید زخمهای گذشته شما را بحدی آزار می دهند که اکنون حس طردشدگی دارید و ممکن است که احساس بدبختی، عصبانیت، تلخی و افکار انتقام جویانه بر شما چیره شده باشند، و یا دچار ترس ناسالمی شده اید که مشکلاتی را در مهمترین رابطه های شما بوجود آورده اند.

چرا نباید خودکشی کنید؟ دوست عزیز، اهمیتی ندارد که چیزهای بدی در زندگی شما اتفاق افتاده است، این مهم است که بدانید خدایی وجود دارد که شما را بینهایت عاشقانه دوست دارد و منتظر است تا به او اجازه دهید که شما را از تونل ناامیدی به سمت روشنایی شگفت انگیز خود هدایت کند. او امید قطعی و تضمینی شما می باشد . نام او، عیسی مسیح است.

این عیسی، فرزند بی گناه خدا، به وقت طرد شدگی و خورد شدن تو کنارت می ایستد. اشعیای نبی درمورد او می گوید:” در نظر خدا او مانند درخت سبزی بود كه در زمين خشک و شوره‌زار روئيده و ريشه دوانده باشد؛ اما در نظر ما او زيبايی و جلوه‌ای نداشت كه مشتاقش باشيم. ما او را خوار شمرديم و رد كرديم، اما او درد و غم را تحمل كرد. همۀ ما از او رو برگردانيديم. او خوار شد و ما هيچ اهميت نداديم. اين دردهای ما بود كه او به جان گرفته بود، اين رنجهای ما بود كه او بر خود حمل می‌كرد؛ اما ما گمان كرديم اين درد و رنج مجازاتی است كه خدا بر او فرستاده است. برای گناهان ما بود كه او مجروح شد و برای شرارت ما بود كه او را زدند. او تنبيه شد تا ما سلامتی كامل داشته باشيم. از زخمهای او ما شفا يافتيم. ما همچون گوسفندانی كه آواره شده باشند، گمراه شده بوديم؛ راه خدا را ترک كرده به راه‌های خود رفته بوديم. باوجود اين، خداوند تقصيرها و گناهان همۀ ما را به حساب او گذاشت!”(اشعیا فصل 53 آیه های 2 تا 6 ).

دوست عزیز، عیسی مسیح همۀ این مصائب را متحمل شد تا همۀ گناهان تو بخشیده شوند! اگر بار عذاب وجدان بر شانه هایت سنگینی می کند، بدان اگر با فروتنی توبه کنی (ازگناهانت دست کشیده به سمت خدا بازگردی)، او تو را خواهد بخشید. “نگامی كه در مشكلات هستيد مرا بخوانيد؛ من شما را نجات خواهم داد و شما مرا ستايش خواهيد كرد” (مزامیر فصل 50 آیه 15). هیچ کار تو برای مسیح آنقدر بد نیست که نتواند آنرا ببخشد. بعضی از خادمین بلند مرتبه در کتاب مقدس مرتکب گناهان بزرگی شده اند؛ مانند: قتل (موسی)، زناکاری (داود پادشاه)، شکنجه جسمی و روحی (پولس رسول). اما با این وجود، آنها بخشیده شده و حیات نو و پرثمری در خداوند یافته اند. “كسی كه از آنِ مسيح می‌گردد، تبديل به شخص جديدی می‌شود. او ديگر آن انسان قبلی نيست؛ او زندگی كاملاً تازه‌ای را آغاز كرده است”(دوم قرنتیان فصل 5 آیه 17).

چرا نباید اقدام به خودکشی کنید؟ دوست عزیز، خداوند واقعاً حاضر است تا زندگی شکست خورده تو را ترمیم نماید. یعنی همین زندگی ای، که می خواهی با خودکشی به آن پایان دهی. اشعیای نبی می نویسد: “روح خداوند بر من است. خداوند مرا برگزيده تا به رنجديدگان بشارت دهم، دل شكستگان را شفا بخشم، به اسيران مژدۀ آزادی دهم و كوران را بينا سازم. او مرا فرستاده تا به قوم او كه سوگوارند تسلی دهم و بگويم كه زمان رحمت خداوند برای ايشان و روز غضب او برای دشمنانشان فرا رسيده است. من غم مردم ماتم زده اورشليم را به شادی و سرور، و نوحۀ آنان را به سرود حمد و ستايش تبديل خواهم كرد. آنان همچون درختان بدست خداوند كاشته خواهند شد و آنچه را كه راست و درست است انجام داده، باعث سرافرازی و ستايش وی خواهند بود” (اشعیا فصل 61 آیه های 1 تا 3).

به نزد عیسی مسیح بیایید، و اجازه دهید شادی و مفید بودن را به شما برگرداند. “شادی نجات از گناه را به من باز ده و مرا ياری كن تا با ميل و رغبت تو را اطاعت كنم… خداوندا، كمكم كن تا بتوانم دهانم را بگشايم و تو را ستايش كنم. تو از من قربانی حيوانی نخواستی، وگرنه آن را تقديم می‌كردم. قربانی من اين قلب شكسته و اين روح توبه‌كار من است كه به تو تقديم می‌كنم؛ ای خداوند، می‌دانم كه اين هديۀ مرا خوار نخواهی شمرد”(مزامیر فصل 51 آیه های 12،15،16،17).

آیا عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده و شبان خود می پذیرید؟ او افکار و قدمهای روزانه شما را مطابق کلامش هدایت خواهد نمود. “تو را هدايت خواهم نمود و راهی را كه بايد بروی به تو تعليم خواهم داد؛ تو را نصيحت خواهم كرد و چشم از تو برنخواهم داشت” (مزامیر فصل 32 آیه 8). “و هميشه از قوم خود حمايت می‌كند و به ايشان حكمت و بصيرت می‌بخشد. خداترسی گنج بزرگ ايشان است” (اشعیا فصل 33 آیه 6). در عیسی مسیح هم با مشکلاتی مواجه خواهید شد ولی دیگر “امید” دارید. او “اما دوستی هم هست كه از برادر نزديكتر است” (امثال فصل 18 آیه 24). باشد که لطف و محبت خداوند عیسی مسیح در لحظات سخت تصمیم گیری با شما باشد.

اگر تمایل دارید که عیسی مسیح را به عنوان نجات دهنده خود بپذیرید: این جملات را در قلب خود به خداوند بگویید: ” خدایا من در زندگی به تو محتاجم، مرا بخاطر اعمال و کردارم ببخش، من ایمان خود را بر عیسی مسیح قرار میدهم و باور دارم که او نجات دهنده من است، لطفاً مرا پاک نما ، مرا شفا ده و شادی را به زندگیم باز گردان. بخاطر محبتی که نسبت به من داری و بخاطر مرگ عیسی مسیح بر صلیب که بخاطر من به انجام رسید؛ تو را شکر می کنم”.

عیسی مسیح کیست؟

بر خلاف این سوال که “آیا خدا وجود دارد؟” عده بسیار کمی هستند که وجود عیسی مسیح را زیر سوال برده باشند. این یک حقیقت پذیرفته شده توسط همه مردم است که عیسی مسیح، شخصی بود که 2000 سال پیش در سرزمین اسرائیل زندگی می کرد. بحث واقعی زمانی آغاز می شود که صحبت از هویت مسیح می شود. تقریباً در همۀ مذاهب اصلی دنیا، عیسی مسیح به عنوان یک پیامبر، یک معلم خوب، و یا یک شخص پارسا و خدا پرست عنوان شده است. مسئله اینجاست که کتاب مقدس به ما می گوید، عیسی مسیح بسیار والاتر از یک پیامبر، معلم و انسان خوب می باشد.

سی. اس. لوئیس، نویسندۀ برجستۀ مسیحی، در کتاب خود به نام “مسیحیت مطلق” می نویسد: “تلاش من آن است که به مردم یاد بدهم از بکارگیری الفاظ و عبارات احمقانه در مورد عیسی مسیح اجتناب کنند. هرگز نباید بگوییم “من حاضرم عیسی مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق برجسته بپذیرم ولی ادعایش را مبنی بر اینکه او خداست، ردّ می کنم.” اگر عیسی مسیح چیزی بیش از یک انسان معمولی نبود؛ و در عین حال، چنین تعلیم والایی از زبانش جاری شد، از نقطه نظر اخلاقی لیاقت نمی داشت حتی یک معلم خوب خوانده شود. تحت این شرایط او یا می بایستی یک دیوانه باشد و یا شیطان. شما باید تصمیم خود را بگیرید. این انسان حقیقی یا باید پسر خدا باشد (چنانکه هست) و یا اینکه آدمی دیوانه (و شاید بدتر). شما می توانید به پیغام او بی توجه باشید، به صورت او آب دهان انداخته، او را بخاطر پلید بودنش به قتل رسانید. و یا اینکه به پاهای او افتاده، اقرار کنید که او سرور و خداوند شماست. پس بیایید این ادعای احمقانه که مسیح فقط یک انسان معمولی بوده است را کنار بگذاریم و درک کنیم که تعلیم کتاب مقدس در مورد شخصیت و ماهیت عیسی مسیح این است که او خداست و نه چیزی کمتر.”

بنابراین، عیسی مسیح چه ادعایی در مورد خود داشت؟ کتاب مقدس در بارۀ او چه می گوید؟ ابتدا بهتر است به کلمات خود عیسی مسیح در انجیل یوحنا فصل 10 آیه 30 توجه کنیم: “من و پدر یک هستیم.” در اولین نگاه بنظر نمی رسد که در این آیه عیسی مسیح ادعا کرده باشد که او خداست. ولی عکس العمل یهودیان نسبت به کلام او ثابت می کند که او چنین ادعایی نموده بود. “یهودیان در جواب گفتند، ما بخاطر كفری كه می‌گويی می‌خواهيم تو را بكشيم، نه برای كارهای خوبت. چون تو يک انسانی ولی ادعای خدايی می‌كنی.” (یوحنا فصل 10 آیه 33). یهودیان به خوبی فهمیده بودند که وقتی عیسی مسیح مدعی شد که او و پدر یکی هستند، او در واقع ادعای الوهیت می کرد. جالب است که در آیات بعدی هیچگاه عیسی مسیح به آنان نگفت “من خدا نیستم!” پس برداشت یهودیان اشتباه نبوده است. با گفتن اینکه “من و پدر یک هستیم”( یوحنا فصل 10 آیه 30) عیسی مسیح ادعا کرد که خداست. این ادعا در یوحنا فصل 8 آیه 58 نیز دیده می شود: ” اين حقيقت محض است كه قبل از اينكه حتی ابراهيم به اين جهان بيايد، من وجود داشتم.” و یهودیان مجدداً قصد سنگسار او را کردند (یوحنا فصل 8 آیه 59).”من هستم” عبارتی که عیسی مسیح در مورد خود بکار گرفت، یکی از نام های خدا در عهد قدیم است (خروج فصل 3 آیه 14). تنها دلیل یهودیان برای سنگسار کردن عیسی این بود که آنان او را بخاطر ادعای الوهیت کافر می شمردند.

یوحنا فصل 1 آیه 1 می گوید: ” و کلمه خدا بود”. و در یوحنا فصل 1 آیه 14 می خوانیم: “و کلمه جسم گردید” این آیات به وضوح تعلیم می دهند که عیسی مسیح همان خدا در قالب و جسم انسان است. توما، یکی از شاگردان مسیح، اینچنین اعتراف کرد: “… ای خداوند من، و ای خدای من” (یوحنا فصل 20 آیه 28). و مجدداً عیسی مسیح را می بینیم که سعی نکرد کلام او را اصلاح کند. پولس رسول در نامه خود به تیطوس فصل 2 آیه 13 عیسی مسیح را اینچنین معرفی می کند: ” خدای بزرگ و نجات دهنده‌مان عيسی مسيح”. پطرس رسول نیز همین حقیقت را اقرار می کند: “خدای بزرگ و نجات دهنده‌مان عيسی مسيح” (دوم پطرس فصل 1 آیه 1). خدای پدر نیز بر الوهیت کامل عیسی مسیح شهادت می دهد: ” ای خدا، سلطنت تو تا ابد برقرار است؛ اساس حكومت تو، بر عدل و راستی است”(عبرانیان فصل 1 آیه 8). پیشگویی های عهد قدیم بر خدا بودن عیسی مسیح شهادت می دهند: “زيرا فرزندی برای ما بدنيا آمده! پسری بما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.”( اشعیا فصل 9 آیه 6 )

بنابراین، بر اساس مباحث سی. اس. لوئیس، ما نمی توانیم به عیسی مسیح فقط به عنوان یک معلم خوب ایمان داشته باشیم. عیسی مسیح بطور واضح و غیر قابل انکار ادعا کرد که خداست. اگر او خدا نباشد، پس یک دروغگوست؛ و واضح است که یک انسان دروغگو نمی تواند یک پیامبر، یک معلم خوب، و یا شخصی پارسا و خداپرست باشد. برای رد کردن الوهیت عیسی مسیح، بسیاری ازمحققان معاصرتلاش کرده اند تا ثابت کنند که ادعاهای ثبت شدۀ عیسی مسیح در انجیل، کلام واقعی او نمی باشند. آیا ما این شایستگی و حق را داریم که آنچه در کتاب مقدس در مورد ادعای عیسی مسیح آمده است را زیر سوال ببریم؟ آیا می توانیم قسمتی از کلام را بپذیریم و قسمتی دیگر را نقض کنیم؟! هرگز. و چگونه ممکن است یک محقق 2000 سال پس از مسیح بدنیا آید و مدعی باشد کلام و ماهیت عیسی مسیح را بهتر و عمیق تر از کسانی می شناسد که با او زندگی کردند، همراه او خدمت کردند و تحت تعلیم او قرار گرفتند (یوحنا فصل 14 آیه 26)؟

چرا بحث در مورد الوهیت عیسی مسیح اینقدر مهم است؟ چه فرقی میکند که مسیح خدا باشد و یا نباشد؟ مُهم ترین دلیل خدا بودن عیسی این است که اگر او خدا نباشد، مرگ او به عنوان یک انسان معمولی نمی تواند برای پرداخت جریمۀ گناهان همۀ جهان بسنده و کافی باشد (اول یوحنا فصل 2 آیه 2). تنها خدا می توانست، چنین جریمۀ سنگینی را پرداخت نماید (رومیان فصل 5 آیه 8؛ دوم قرنتیان فصل 5 آیه 21).عیسی مسیح باید خدا باشد تا بتواند تاوان سنگین گناه ما را بپردازد، و در ضمن باید انسان باشد تا بتواند بمیرد. نجات فقط از طریق ایمان به عیسی مسیح امکان پذیر است. الوهیت عیسی مسیح دلیلی است بر اینکه چرا او تنها راه نجات است. چون او حقیقتاً خداست پس اعلام کرد: “من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس جز بوسیلۀ من نزدپدر نمی آید.” (یوحنا فصل 14 آیه 6)

این مقاله برگرفته شده ازوبسایت Got Questions می باشد

محافظت مافوق طبیعی خدا

تنها یک نام وجود دارد که می توانیم برای محافظت روزانه در زندگیمان صدا بزنیم. آن نام، نام عیسی مسیح است. چونکه در دنیای سقوط کرده ای زندگی می کنیم، بیماریها، درد و مصیبتها و مرگ را روزانه مشاهده می کنیم اما وقتی به خداوند توکل می کنیم، می توانیم بر حملات شیطان پیروز شویم.

کلام خدا می فرماید که وقتی با آزمایشهای مختلف روبرو می شویم… و نمی گوید اگر. به عنوان ایمانداران، ما با آزمایشها و مشکلات روبرو خواهیم شد، اما این بستگی به ایمان ما به کلام خدا دارد که چگونه جلوی مشکلات و حملات شیطان بایستیم. به همین دلیل است که کلام خدا می فرماید که باید شبانه روز در کلام خدا تامل کنیم. باید همواره دعا کنیم. چرا باید دعا کنیم و در کلام خدا تفکر کنیم؟ تا اینکه در حضور خدا باشیم و محافظت الهی او بر ما جاری شود.

اگر شما در یک جنگ روحانی هستید، مزمور زیرا به عنوان دعا بخوانید. این مزمور را بر خودتان، خانواده تان و محل کارتان روزانه اعلام کنید.

مزمور ۹۱

‘آن که در مخفیگاه آن متعال قرار گزیند، زیر سایۀ قادر مطلق به سر خواهد برد. دربارۀ خداوند می‌گویم : «اوست پناه من و دژ من، خدای من که بر او توکل دارم.» به‌یقین، اوست که تو را از دام صیاد خواهد رهانید و از طاعون مرگبار. او تو را با پرهای خویش خواهد پوشانید، و زیر بالهایش پناه خواهی گرفت؛ امانت وی، تو را سِپَرِ محافظ خواهد بود. از خوف شب نخواهی ترسید، و نه از تیری که در روز می‌پرد؛ از طاعونی که در تاریکی راه می‌رود، بیم نخواهی داشت و نه از وبایی که در نیمروز هلاک می‌سازد. گرچه هزار تن در کنار تو فرو افتند، و ده هزار بر جانب راست تو، اما به تو نزدیک هم نخواهد آمد. تنها با چشمانت خواهی نگریست و سزای شریران را خواهی دید. چون خداوند را پناهگاه خویش گردانیده‌ای، و آن متعال را مأوای خود ساخته‌ای، هیچ بدی بر تو واقع نخواهد شد و هیچ بلا نزدیک خیمۀ تو نخواهد آمد. زیرا فرشتگانش را دربارۀ تو فرمان خواهد داد تا در همۀ راههایت، نگاهبان تو باشند. آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت مبادا پایت را به سنگی بزنی. بر شیر و افعی گام خواهی نهاد؛ شیر جوان و اژدها را پایمال خواهی کرد. خداوند می‌فرماید: «چون مرا دوست می‌دارد، او را خواهم رهانید؛ و چون نام مرا می‌شناسد، از او محافظت خواهم کرد. او مرا خواهد خواند و من او را اجابت خواهم کرد؛ در تنگی با وی خواهم بود؛ او را خواهم رهانید و عزّت خواهم بخشید. به عمر دراز، او را سیر خواهم کرد و نجات خویش را به او نشان خواهم داد.

مزامیری که می توانید روزانه برای محافظتت خداوند از شما تکرار کنید.

مزمور ۷:۳۴

‘فرشتۀ خداوند گرداگرد ترسندگان او اردو می‌زند، و آنان را می‌رهاند

مزمور ۱۱۹: ۱۱۷

‘از من حمایت کن تا نجات یابم، و فرایض تو را همواره مد نظر بدارم

مزمور ۱۰:۱۸

‘سوار بر کروبی پرواز کرد؛ و بر بالهای باد اوج گرفت

مزمور ۸:۴

‘به سلامتی آرمیده و به خواب هم می‌روم زیرا تو تنها ای خداوند مرا در امنیت ساکن می‌سازی

مزمور ۵:۱۲

‘خداوند می‌گوید: «به سبب غارت ستمدیدگان، و نالۀ نیازمندان، اکنون برمی‌خیزم. ایشان را در امنیتی که برایش آه می‌کشند، بر پا خواهم داشت

آرامش الهی در میان طوفانها

شاید امروز شما در آزمایشها و مشکلات بسیار زیادی باشید. به عنوان ایمانداران، ما از حملات شریر در امان نیستیم اما با دعا کردن و اعلام مستمر کلام خدا می توانیم حملات و مشکلات را پس بزنیم و از مشکلات و آزمایشها پیروزمندانه خارج شویم.

شاید شرایطی که شما در آن هستید این احساس را به شما داده است که هیچ آرامشی در زندگی شما وجود ندارد یا شاید احساس ناامیدی می کنید و فکر می کنید که هرج و مرج و آشفتگی که در زندگی شما هست هرگز آرام نخواهد شد. خدا می خواهد این را بدانید که در میان آشفتگیهای زندگی شما، او با شماست. او می خواهد که وحشتناک ترین طوفانهای زندگی شما را آرام کند. او می خواهد که به شما قوت بدهد و شما را به آرامش خود رهبری کند.

در کلام خدا می بینیم، چطور عیسی طوفانها را آرام کرد و وضعیت را تغییر داد. لطفا آیات زیر را بخوانید:

متی ۸: ۲۳-۲۷

‘سپس عیسی سوار قایقی شد و شاگردانش نیز از پی او رفتند. ناگاه توفانی سهمگین درگرفت، آن‌گونه که نزدیک بود امواجْ قایق را غرق کند. امّا عیسی در خواب بود. پس شاگردان آمده بیدارش کردند و گفتند: «سرور ما، چیزی نمانده غرق شویم؛ نجاتمان ده!» عیسی پاسخ داد: «ای کم‌ایمانان، چرا این‌چنین ترسانید؟» سپس برخاست و باد و امواج را نهیب زد و آرامش کامل حکمفرما شد. آنان شگفت‌زده از یکدیگر می‌پرسیدند: «این چگونه شخصی است؟ حتی باد و امواج نیز از او فرمان می‌برند!

عیسی و شاگردانش با شرایط بد آب و هوایی در دریاچه جلیل روبرو شدند، با این حال عیسی در قایق خواب بود. شاگردان مجبور شدند که عیسی را بیدار کنند تا به آنها کمک کند. به دقت به آرامش عیسی نگاه کنید. آرامش او شبیه به هیچ کدام از آرامشهای دیگر در این دنیا نیست. آرامش عیسی مسیح به شما کمک خواهد کرد که آرام و مطمین در خدای قادر مطلق و مهم نیست که با چه طوفانی در زندگی روبرو هستید – چه طوفان جسمی، روحی، احساسی یا روانی. خدا با توست. او آرامش توست. او تو را از طوفانهای زندگیت عبور خواهد داد.

دعا برای آرامش الهی در میان طوفانها

خداوند عزیزم عیسی مسیح،

هم اکنون فروتنانه به حضور تو می آیم. ترسها و شکهایم را به تو تسلیم می کنم و سپر ایمان را به دست می گیرم. به وعده های تو ایمان دارم. به کلام تو ایمان دارم. ایمان دارم به آنچه که کلام تو درباره تو می گوید. تو الف و یا هستی. تو قوت و سپر من هستی. تو مدافع من هستی.

تو را ستایش می کنم، عیسی، و از تو می طلبم که آرامش خود را همیشه در زندگی من در زمان مشکلات و سختیها جاری کنی. طوفانهایی که در اطراف من هستند را آرام کنی و مرا با آرامشت احاطه کنی. آرامش تو فراتر از هر درک و منطقی است. هم اکنون آرامش تو را دریافت می کنم. در نام پر قدرت عیسی مسیح، آمین!

آیاتی دیگر درباره آرامش داشتن در زمانهای سختی و آزمایشها

 

 أمثال ۲۴:۳’چون به خواب روی ترسان نخواهی بود و چون بیارامی، خوابت شیرین خواهد بود

 مزمور ۸:۴’به سلامتی آرمیده و به خواب هم می‌روم زیرا تو تنها ای خداوند مرا در امنیت ساکن می‌سازی.’

‘برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید. بدین‌گونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهنهایتان را در مسیحْ عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت

فیلیپیان ۴: ۶-۷

 غلاطیان ۱:۵’مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. پس استوار بایستید و خود را بار دیگر گرفتار یوغ بندگی مسازید. ‘

‘هیچ آزمایشی بر شما نیامده که مناسب بشر نباشد. و خدا امین است؛ او اجازه نمی‌دهد بیش از توان خود آزموده شوید، بلکه همراه آزمایش راه گریزی نیز فراهم می‌سازد تا تاب تحملش را داشته باشید. اول قرنتیان ۱۳:۱۰

‘«همه چیز بر من جایز است،» امّا همه چیز مفید نیست. «همه چیز بر من رواست،» امّا نمی‌گذارم چیزی بر من تسلط یابد

اول قرنتیان  ۱۲:۶

‘می‌دانیم در حق آنان که خدا را دوست می‌دارند و بر طبق ارادۀ او فرا خوانده شده‌اند، همۀ چیزها با هم برای خیریت در کار است. رومیان ۲۸:۸

رومیان ۸: ۱-۳۹

‘عیسی به ایشان گفت: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، که تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید. رومیان ۵۳:۶

یوحنا ۳: ۱-۳۶   

 

لوقا ۲۱: ۱-۳۸  

 

لوقا ۱۰: ۲۵-۳۷ 

 

مرقس ۴: ۳۵-۴۱   

 

متی ۲۴: ۱-۵۱

 

مزمور ۲۳: ۱-۶ 

‘خداوند شبان من است؛ محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. در چراگاههای سرسبز مرا می‌خواباند؛ نزد آبهای آرامبخش رهبری‌ام می‌کند. جان مرا تازه می‌سازد، و به‌خاطر نام خویش، به راه‌های درست هدایتم می‌فرماید. حتی اگر از تاریکترین وادی نیز بگذرم، از بدی نخواهم ترسید، زیرا تو با منی؛ عصا و چوبدستی تو قوّت قلبم می‌بخشند. سفره‌ای برای من در برابر دیدگان دشمنانم می‌گسترانی! سَرَم را به روغن تدهین می‌کنی و پیاله‌ام را لبریز می‌سازی. همانا نیکویی و محبت، تمام روزهای زندگی‌ام در پی من خواهد بود، و سالیان دراز در خانۀ خداوند ساکن خواهم بود.’

 

بت پرستی چیست؟

بت پرستی یعنی پرستش بتها. و این زمانی اتفاق می افتد که شما اشتیاق شدید و علاقه به کسی و یا چیزی دارید.

کولسیان باب ۳ آیات ۵ تا ۶ این موضوع را به شکلی عالی توضیح می دهد. این آیات را بخوانید تا ببینید که چرا ما باید مراقب باشیم.

پس، هرآنچه را در وجود شما زمینی است، بکُشید، یعنی بی‌عفتی، ناپاکی، هوی و هوس، امیال زشت و شهوت‌پرستی را که همان بت‌پرستی است. به سبب همینهاست که غضب خدا بر سرکشان نازل می‌شود. بت می تواند یک شخص، مکان یا یک چیز باشد که شما آن را بیشتر از خدا دوست دارید و از آن لذت می برید و بیشتر از خدا در پی آن هستید. کتاب مقدس به ما می گوید که خداوند خدای خود را با تمام دل، جان و قوت خود دوست بدار. اگر ما چیزی را بیش از خدا دوست بداریم، طمع است و طمع کردن گناه است. طمع کردن به این معنی است که کسی یا چیزی را بیش از خدا دوست بداریم و به دنبال آن باشیم. طمع و بت پرستی با یکدیگر به پیش میروند.

وقتی که شما اعتماد خود را بر مردم یا چیزی قرار می دهید، در پایان ناامید و سرخورده خواهید شد. اما وقتی اعتماد شما بر خداست، هرگز ناامید و سرخورده نخواهید شد.!

انواع بت پرستی

مردم – روابط

  خودمان (وضعیت اجتماعی، ظاهر، هوش و …)

تفریحات (تلویزیون، بازیهای ویدیویی، فیلم، کتاب…)

مسائل مادی

جهان (شغل، سیاست و…)

دعایی برای توبه کردن از بت پرستی

خداوند عزیزم عیسی مسیح،

فروتنانه به حضور تو می آیم. توبه می کنم برای پرستیدن هر چیزی بجز تو و دوست داشتن هر کسی و هر چیزی بیش از تو. مرا ببخش که مردم و چیزهای دیگر را پیش از تو قرار دادم و وقت بیشتری به آنها دادم تا به تو. مرا با خونت پاک کن و هرگونه دلبستگی را که من نسبت به دیگران و یا چیزهای دیگر بیش از تو دارم در من از بین ببر. هر زنجیری را در زندگی من بشکن و مرا از بت پرستی آزاد کن. هر بتی را از زندگیم بیرون می کنم امروز.

————— (نام بتهای خود را در قسمت نقطه چین بنویسید.)

خداوندا، همه قلبم، فکرم و جانم را به تو می دهم. مرا عمیقتر به حضورت ببر ای خداوند. خودت را بیشتر بر من آشکار کن. من تصمیم میگیرم و انتخاب می کنم که تو را بپرستم ای عیسای پادشاه. تنها و تنها تو را می پرستم. در نام عیسی مسیح، آمین.

شما عزیزان می توانید آیات زیر را مطالعه کنید.

خروج ۲۰: ۳-۵

‘«تو را خدایانِ غیر جز من مباشد. «هیچ تمثالِ تراشیده‌ای برای خود مساز، خواه به شکل هرآنچه بالا در آسمان باشد و یا پایین بر زمین و یا در آبهای زیر زمین. در برابر آنها سَجده مکن و آنها را عبادت منما

متی ۳۳:۶

 ‘بلکه نخست در پی پادشاهی خدا و عدالت او باشید، آنگاه همۀ اینها نیز به شما عطا خواهد شد

کولسیان ۱۷:۳

‘و هرآنچه کنید، چه در گفتار و چه در کردار، همه را به نام خداوندْ عیسی انجام دهید، و به واسطۀ او خدای پدر را شکر‌گزارید

اول یوحنا ۱۵:۲

‘دنیا و آنچه را در آن است، دوست مدارید. اگر کسی دنیا را دوست بدارد، محبتِ پدر در او نیست

لاویان ۴:۱۹

‘به بتهای بی‌ارزش روی میاورید و بتهای ریخته‌شده از بهر خود مسازید: من یهوه خدای شما هستم

لاویان ۱:۲۶

‘«برای خود بت مسازید و تمثالِ تراشیده و ستون بر پا مکنید و تندیس سنگی در سرزمین خود مگذارید تا به آن سَجده کنید، زیرا من یهوه خدای شما هستم

تثنیه ۳:۱۲

‘مذبحهای آنان را در هم بشکنید، ستونهای ایشان را خُرد کنید و تیرهای اَشیرۀ ایشان را به آتش بسوزانید. تمثالهای تراشیدۀ خدایانشان را قطع کنید و نامشان را از آن مکان محو سازید

اول تواریخ ۲۶:۱۶

‘زیرا همۀ خدایانِ قومها، بتهای بی‌ارزشند، اما خداوند آسمانها را بساخت

 

قطع کردن ریشه تلخی

 

مواظب باشید کسی از فیض خدا محروم نشود، و هیچ ریشۀ تلخی نمو نکند، مبادا موجب ناآرامی شود و بسیاری را آلوده کن عبرانیان ۱۵:۱۲

 

تعریف تلخی:

خشم یا دلشکستگی از رفتار غیر عادلانه – رنجش

چند بار تا به حال شما چنین احساسی نسبت به یک انسان دیگر داشته اید؟

تلخی و رنجش در زندگی روزانه بارها اتفاق می افتد اما نیاز هست که آن را بشناسیم و به عنوان یک اتفاق عادی به آن نگاه نکنیم.

خدا هرگز نمی خواهد که ما رنجش را با خود به همراه داشته باشیم. به همین دلیل است که عیسی مسیح به ما میگوید، که دشمنان خود را همچون خویشتن دوست داشته باشیم. مرقس ۳۱:۱۲

حتی اگر شما إحساس می کنید که به هردلیلی خطایی در حق شما انجام شده، همه خشمها و تلخی های خود را به خدا تسلیم کن. ما نباید در این شرایط به فکر انتقام گرفتن باشیم. هر چقدر هم سخت باشد باز هم همه خشمها و رنجشهای خود را در آن لحظه به خدا تسلیم کن.

 

خدا می داند که تو چه إحساسی داری.

 

خدا دقیقا می داند که در چه شرایطی به سر می بری، زیرا او خودش به طور کامل در این شرایطی که تو هستی قرار گرفته بود و حتی بدتر از آن را هم تجربه کرد.

تصور کن، او مورد اهانت قرارگرفت، بر سرش فریاد زدند، به او تف کردند، او را شلاق و کتک زدند. عیسی مسیح می توانست از دست همه این افرادی که او را آزار دادند رنجیده و تلخ باشد اما می بینیم که در نهایت او گفت، پدر اینها را ببخش زیرا نمی دانند چه می کنند. لوقا ۲۳: ۳۴

اگر عیسی دیگران را بخشید پس تو نیز می توانی دیگرانی را که تو را رنجانده اند ببخشی.

آیا می خواهی بهتر شوی یا تلختر؟

 

 أمثال سلیمان ۱۰:۱۴’تنها دل از تلخی خویش آگاه است، نیز هیچ بیگانه در شادی آن شریک نیست’

 

این انتخابی است که تو می توانی داشته باشی هرگاه که رنجش در قلب تو جای می گیرد. وقتی که شما یک رنجش را در قلب خود نگه می دارید باعث می شود که شما از آن شخص یا وضعیت و شرایط رنجیده شوید.

مهمترین مزیت بخشش این است که سود آن به خود شما می رسد. زیرا وقتی که دیگران را می بخشید شما آزاد می شوید. می خواهید چه احساسی داشته باشید؟ اسارت یا آزادی؟

امروز این دعا را کنید:

خداوند عزیزم عیسی مسیح،

من خودم را به قدرت تو تسلیم میکنم. خودم را به زیر پوشش خون تو می آورم. از رنجش و تلخیهایم توبه می کنم. توبه میکنم بخاطر اینکه رنجیده شدن از —————— (اسم شخص، اتفاق، یا وضعیتی که باعث رنجیدگی شما شد را قرار دهید.)

من می بخشم ——————– (اسم شخص، اتفاق، یا شرایط را در جای خالی قرار دهید) بخاطر رنجش و ضربه ای که به من وار کرده است. خداوند، عیسی مسیح، از تو درخواست میکنم که مرا با خونت از تلخی پاک کنی و من آرامش الهی تو را هم اکنون بر قلب و فکرم اعلام میکنم.

مرا کمک کن تا رنجش ها و تلخی ها را بشناسم قبل از اینکه در قلب، روح و جان من ریشه بگیرند. در نام پر قدرت عیسی مسیح دعا میکنم. آمین

آیات کلام خدا بر ضد تلخی و رنجش

‘تا مسیح به واسطۀ ایمان در دلهای شما ساکن شود، و در محبت ریشه دوانیده، استوار گردید، تا توان آن بیابید که با همۀ مقدسین، به درازا و پهنا و ژرفا و بلندای محبت مسیح پی ببرید و آن محبت را که فراتر از معرفت بشری است، بشناسید – تا از همۀ کمالات خدا آکنده شوید. افسسیان ۱۳: ۱۷-۱۹

. افسسیان ۳۱:۴‘هر گونه تلخی، خشم، عصبانیت، فریاد، ناسزاگویی و هر نوع بدخواهی را از خود دور کنید’

‘نسبت به یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری کدورتی دارد، او را ببخشاید. چنانکه خداوند شما را بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید. کولسیان ۱۳:۳

 افسسیان ۲۶:۴‘«خشمگین باشید، اما گناه مکنید» : مگذارید روزتان در خشم به سر رسد، ‘

 ‘خوشا به حال کسی که همواره {از خداوند} می‌ترسد، اما آن که دل خود را سخت سازد، به بلا گرفتار خواهد شد’

امثال ۱۴:۲۸

 مزمور ۱۰:۵۱‘خدایا، دلی طاهر در من بیافرین، و روحی استوار در من تازه بساز’

‘زیرا اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید. امّا اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید. انجیل متی ۶: ۱۴-۱۵’

‘پس مراقب خود باشید. اگر برادرت گناه کند، او را توبیخ کن، و اگر توبه کرد، ببخشایش. اگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و هفت بار نزد تو بازآید و گوید: ”توبه می‌کنم،“ او را ببخشا. انجیل لوقا ۱۷: ۳-۴.» ‘

. ‘ولی اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او که امین و عادل است، گناهان ما را می‌آمرزد و از هر نادرستی پاکمان می‌سازد. اول یوحنا ۱: ۱-۹’

پیشنهادهایی برای روزه گرفتن

پیشنهادهایی برای روزه گرفتن

شما را تشویق میکنم که با یک دکتر مشورت کنید اما اول از خدا اطاعت کنید

ابتدا دعا کنید. نه خواست شما بلکه اجازه دهید که اراده خدا در زندگی شما انجام شود.

خود را فروتن سازید و روحیه تسلیم شدن در برابر خدا داشته باشید. روزه گرفتن ما را از دیگرانی که روزه نمی گیرند بهتر نمی کند. اجازه ندهید که غرور مذهبی وارد قلب شما شود. روزه گرفتن برای ما خوب است و همچنین سودمند است در رابطه ما با خدا. روزه گرفتن به ما یک دید و چشم انداز جدید می دهد وقتی که ما در پی ارضای نفس خود نیستیم.

برنامه خود را طوری تنظیم کنید که زمان دعا، مطالعه کلام و راز و نیاز بیشتری با خدا داشته باشید. سپس بسیار شگفت زده خواهید شد که چقدر بیشتر می توانید صدای خدا را در زمانی که روزه می گیرید بشنوید. در زمان روزه گرفتن حتی می تواند این اتفاق بیفتد که ناتوانی شما در شنیدن صدای خدا از بین برود.

روزه گرفتن باید در خفا باشد، اما من به خانواده و دوستان نزدیک خود می گویم اگر برای مدتی طولانی می خواهم روزه بگیرم و دو دلیل برای گفتن این موضوع به آنها دارم: ۱) که مرا در زمان روزه حمایت کنند و همچنین برای من دعا کنند. از آنها درخواست میکنم که غذا به من تعارف نکنند (لطفا مرا وسوسه نکنید). ۲) دلیل دومی که من به آنها می گویم روزه هستم این است که از من ناراحت نشوند اگر مرا به خانه هایشان برای غذا دعوت کردند و من به آنجا نرفتم. تا آنجایی که قصد ریا و فخر فروشی نداشته باشیم و می خواهیم دیگران ما را حمایت کنند، مشکلی نیست که به آنها بگوییم که ما روزه هستیم. همیشه انگیزه قلب خود را بررسی کنید. روزه گرفتن برای فروتن شدن ماست. ما نباید نسبت به دیگرانی که روزه نمی گیرند احساس برتری کنیم.

تمام صداهایی را که باعث آزار شما می شوند در زمان روزه گرفتن را ببندید. من حدود ۷۰ درصد پیغامهای غیر ضروری خود را در زمان روزه گرفتن قطع می کنم. و باید به شما بگویم که این کار چه تفاوتی در زندگی من ایجاد کرده است. با این کار بیشتر ثمربخش بوده ام و همچنین وقت بیشتری با خدا و خانواده ام دارم. پس به شما نیز توصیه می کنم که این کار را انجام دهید مخصوصا در زمانی که روزه می گیرید.

دشمن ما شیطان بسیار با ما مخالفت خواهد کرد! لطفا این را بدانید که در شروع روزه گرفتن برای زمانی موقت ممکن است دچار سردرد، بی نظمی در خواب، بوی بد دهان، تغییر اخلاق شوید. یا ممکن است در این زمان بخاطر پایین آمدن قند خون بسیار تحریک پذیر و حساس شوید. شیطان هر کاری انجام می دهد که شما از روزه گرفتن منصرف شوید. او به هر روشی شما را وسوسه می کند. از لحاظ ذهنی آماده باشید تا با وسوسه های شیطان که تلاش می کند شما روزه خود را بشکنید مقابله کنید. در گذشته شیطان در قلب و فکر من ترس را قرار می داد که گاهی اوقات در دوران روزه گرفتن دچار حمله قلبی شوم. به یاد داشته باشید که او پدر همه دروغهاست، همانطور که عیسی او را اینگونه نامید. لطفا بسیار آماده باشید و بدانید که او حتی از انسانها برای ضربه زدن به ما استفاده می کند.

به شما پیشنهاد می کنم که به جشنهایی که خوردنی در آنها هست نروید. چرا؟ چونکه سه روز اول روزه گرفتن بسیار سخت است. بعد از گذشت آن سه روز، شما به طور عادی دیگر به دنبال غذا نمی گردید. بعد از سه روز، بدن شما خود را تطبیق می دهد و شما به راحتی وسوسه نخواهید شد.

محیط اطراف خود را آرام کنید، حداقل در شروع روزه گرفتن. هر چه بیشتر مضطرب باشید بیشتر به دنبال غذا خواهید بود تا به شما آرامش دهد. این اتفاق برای من افتاده است. من تحت فشار بسیار زیاد در گذشته روزه خود را شکسته ام. این را به شما گفتم که بدانید این اتفاق می تواند در این سفری که برای روزه گرفتن دارید برای شما اتفاق بیفتد. ما شکست می خوریم اما دوباره بلند می شویم و پیروز خواهیم شد. خداوند ما مهربان است!

در دوران روزه، غیبت نکنید (هر چند ما نباید هرگز غیبت کنیم) و غر نزنید و دعوا نکنید. نیکویی کنید. از مظلومان و یتیمان حمایت کنید.

برطبق اشعیا ۵۸: ۲-۱۲.

‘زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند، چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛ همچون قومی پارسا می‌نمایند، همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند. دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش می‌کنند، و چنان می‌نمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند. می‌گویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟ جان خویش را رنجور ساختیم و درنیافتی؟“ «از آن رو که شما در ایام روزۀ خویش، خشنودی خود را می‌جویید و بر کارگران خود ظلم روا می‌دارید. اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه می‌گیرید، برای اینکه شریرانه به یکدیگر مشت بزنید. با چنین روزه‌ای، نمی‌توانید صدای خود را در عرش برین بشنوانید. آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این است؟ روزی که آدمی جان خود را رنجور سازد، سر خویش را همچون نی خم کند، و بر پلاس و خاکستر بخوابد؟ آیا این است آنچه روزه‌اش می‌نامید و آن را روز مقبول خداوند می‌خوانید؟ «آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این نیست که زنجیر بی‌عدالتی را بگشایی، و بندهای یوغ را باز کنی؟ مظلومان را آزاد سازی، و هر یوغ را بشکنی؟ که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی و فقیرانِ بی‌خانمان را به خانۀ خویش آوری؟ و چون برهنه‌ای بینی، او را بپوشانی و از آن که از گوشت تن توست، خود را پنهان نسازی؟ آنگاه نور تو همچون فجر طلوع خواهد کرد، و صحت تو به‌زودی خواهد رویید؛ پارسایی‌ات پیشاپیش تو خواهد خرامید، و جلال خداوند از پشت نگاهبان تو خواهد بود. آنگاه دعا خواهی کرد و خداوند تو را اجابت خواهد نمود؛ یاری خواهی طلبید و او خواهد گفت: ”اینک حاضرم!“ «اگر یوغ ستم و انگشت اشاره را از خود دور کنی، و از بدگویی بپرهیزی؛ اگر تمامی همّ خود را وقف گرسنگان کنی و جان ستمدیدگان را سیر سازی، آنگاه نور تو در تاریکی خواهد درخشید و شبِ تو همچون نیمروز روشن خواهد بود. خداوند پیوسته تو را هدایت خواهد کرد، و جان تو را در بیابان سوزناک سیر خواهد نمود؛ به استخوانهایت قوّت خواهد بخشید، و تو چون باغی خواهی بود سیراب و چشمه‌ای که آبش کم نشود. قوم تو ویرانه‌های کهن را بنا خواهند کرد، و بنیانهای ایام سَلَف را بر پا خواهند داشت. و تو را بنا کننده دیوارهای شکسته خواهند خواند و مرمت‌گر کوچه‌ها به جهت سکونت

                        آیاتی از کلام خدا درباره دعا و روزه گرفتن

 

انجیل متی ۶: ۵-۷

هنگامی که دعا می‌کنی، همچون ریاکاران مباش که دوست می‌دارند در کنیسه‌ها و سَرِ کوچه‌ها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما می‌گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. امّا تو، هنگامی که دعا می‌کنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد. «همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آن‌گونه که اقوام بت‌پرست می‌کنند، زیرا می‌پندارند به سبب زیاده گفتن، دعایشان مستجاب می‌شود

انجیل متی ۶: ۱۶-۱۸

‘«هنگامی که دعا می‌کنی، همچون ریاکاران مباش که دوست می‌دارند در کنیسه‌ها و سَرِ کوچه‌ها ایستاده، دعا کنند تا مردم آنها را ببینند. آمین، به شما می‌گویم، اینان پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. امّا تو، هنگامی که دعا می‌کنی به اتاق خود برو، در را ببند و نزد پدر خود که در نهان است، دعا کن. آنگاه پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد. «همچنین، هنگام دعا، عباراتی توخالی تکرار مکنید، آن‌گونه که اقوام بت‌پرست می‌کنند، زیرا می‌پندارند به سبب زیاده گفتن، دعایشان مستجاب می‌شود. «هنگامی که روزه می‌گیرید، مانند ریاکاران تُرشرو مباشید، زیرا آنان حالت چهرۀ خود را دگرگون می‌کنند تا نزد مردم، روزه‌دار بنمایند. آمین، به شما می‌گویم، که پاداش خود را به تمامی یافته‌اند. امّا تو چون روزه می‌گیری، به سر خود روغن بزن و صورت خود را بشوی تا روزۀ تو بر مردم عیان نباشد، بلکه بر پدر تو که در نهان است، و پدرِ نهان‌بینِ تو، به تو پاداش خواهد داد

دوم تواریخ ۱۴:۷

‘چنانچه قوم من که به نام من خوانده می‌شوند خود را فروتن سازند و دعا کرده، روی مرا بجویند و از راههای بد خویش بازگشت کنند، آنگاه من از آسمان خواهم شنید و گناهشان را آمرزیده، سرزمینشان را شفا خواهم بخشید

فیلیپیان ۶:۴

‘برای هیچ چیز نگران نباشید، بلکه در هر چیز با دعا و استغاثه، همراه با شکرگزاری، درخواستهای خود را به خدا ابراز کنید

دانیال ۳:۹

‘پس روی خود را به سوی خداوندگارْ خدا متوجه ساختم تا با دعا و التماس و روزه و پلاس و خاکستر مسئلت نمایم

اول تواریخ ۱۱:۱۶

خداوند و قوّت او را بطلبید؛

پیوسته جویای روی او باشید

رومیان ۱۲:۱۲

‘در امیدْ شادمان، در سختیها شکیبا و در دعا ثابت‌قدم باشید

لوقا ۱۲:۶

‘یکی از آن روزها، عیسی برای دعا به کوهی رفت و شب را در عبادت خدا به صبح رساند

اعمال رسولان ۲۳:۱۴

‘ایشان در هر کلیسا مشایخ بر ایمانداران گماشتند و با دعا و روزه آنها را به خداوندی که به وی ایمان آورده بودند، سپردند

افسسیان ۱۸:۶

‘و در همه وقت، با همه نوع دعا و تمنا، در روح دعا کنید و برای همین بیدار و هوشیار باشید و پیوسته با پایداری برای همۀ مقدسین دعا کنید

اعمال رسولان ۲:۱۳

‘هنگامی که ایشان در عبادت خداوند و روزه به سر می‌بردند، روح‌القدس گفت: «برنابا و سولُس را برای من جدا سازید، به جهت کاری که ایشان را بدان فرا خوانده‌ام

رومیان ۲۶:۸

‘و روح نیز در ضعف ما به یاری‌مان می‌آید، زیرا نمی‌دانیم چگونه باید دعا کنیم. امّا روح با ناله‌هایی بیان‌ناشدنی، برای ما شفاعت می‌کند

متی ۴۱:۲۶

‘بیدار باشید و دعا کنید تا در آزمایش نیفتید. روح مشتاق است، امّا جسم ناتوان.»

مزمور ۱۳:۳۵

‘اما آنگاه که ایشان بیمار بودند، من پلاس در بر می‌کردم، و جان خویش به روزه‌داری رنجور می‌ساختم. چون دعایم بی‌جواب بازمی‌گشت،

نحمیا ۴:۱

‘چون این سخنان را شنیدم، نشستم و گریستم و روزهایی چند ماتم گرفتم و در حضور خدای آسمانها روزه داشته، دعا کردم

اشعیا ۵۸: ۱-۷

‘«فریاد بلند برآور و دریغ مدار؛ آواز خود را همچون کرّنا بلند کرده، به قوم من عِصیانشان را و به خاندان یعقوب گناهانشان را اعلام کن. زیرا آنان هر روزه مرا می‌جویند، چنانکه گویی به شناخت راههای من رغبت دارند؛ همچون قومی پارسا می‌نمایند، همچون قومی که قانون خدای خویش را ترک نکرده باشند. دربارۀ قوانین عادلانه از من پُرسش می‌کنند، و چنان می‌نمایند که از تقرب جستن به خدا مسرورند. می‌گویند: ”چرا روزه گرفتیم و تو ندیدی؟ جان خویش را رنجور ساختیم و درنیافتی؟“ «از آن رو که شما در ایام روزۀ خویش، خشنودی خود را می‌جویید و بر کارگران خود ظلم روا می‌دارید. اینک به جهت نزاع و کشمکش روزه می‌گیرید، برای اینکه شریرانه به یکدیگر مشت بزنید. با چنین روزه‌ای، نمی‌توانید صدای خود را در عرش برین بشنوانید. آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این است؟ روزی که آدمی جان خود را رنجور سازد، سر خویش را همچون نی خم کند، و بر پلاس و خاکستر بخوابد؟ آیا این است آنچه روزه‌اش می‌نامید و آن را روز مقبول خداوند می‌خوانید؟ «آیا روزه‌ای که من می‌پسندم این نیست که زنجیر بی‌عدالتی را بگشایی، و بندهای یوغ را باز کنی؟ مظلومان را آزاد سازی، و هر یوغ را بشکنی؟ که نان خود را با گرسنگان قسمت کنی و فقیرانِ بی‌خانمان را به خانۀ خویش آوری؟ و چون برهنه‌ای بینی، او را بپوشانی و از آن که از گوشت تن توست، خود را پنهان نسازی؟

 

یوییل ۲: ۱۲-۱۴

‘خداوند می‌فرماید: «با این حال، حتی همین الان با تمامی دل خود، و با روزه و گریه و ماتم، نزد من بازگشت کنید؛ دل خود را چاک زنید، نه جامۀ خویش را.» به سوی یهوه خدای خود بازگشت کنید زیرا او فیاض و رحیم است، دیرخشم و آکنده از محبت، و از بلا منصرف می‌شود. کسی چه دانَد؟ شاید برگردد و منصرف شده، از پس خود برکتی باقی گذارد، یعنی هدیۀ آردی و هدیۀ ریختنی را برای یهوه خدای شما. ‘

 

قدرت روزه گرفتن

 

روزه گرفتن ابزاری است بسیار قوی برای بدست آوردن موفقیت در بسیاری از شرایط. روزه گرفتن برکات بسیار زیادی برای سلامتی و رشد روحانی شما در مسیح دارد.

چرا ما نیاز داریم که روزه بگیریم؟

 

آیا کوههایی در زندگی شما هست که نیاز به جابجا شدن دارند؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا غولهایی در زندگی شما هست که نیاز دارید آنها را شکست دهید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به موفقیت دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به احیا شدن دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به شفا دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به معجزه دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به شفای درونی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به رهایی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به آشتی کردن دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید که عزیزانتان نجات یابند؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به هدایت روح القدس دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید از عیسی پر شوید و از خود خالی شوید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به بیداری روحانی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید از خدا بشنوید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا پریشان هستید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا با چالشها، مخالفتها، و جفا روبرو هستید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا دید و رویای بزرگی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز به چیزی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا دشمنان بسیاری دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا نیاز دارید که قلعه ها را فتح کنید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا در زندگی و کار خود گرفتار شده اید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا مشکلات زناشویی دارید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید کشورتان به کشوری برای خدا تبدیل شود؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید که یک بیداری روحانی شما در میان ملت شما ایجاد شود؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید که در رابطه خود با عمیق تر شوید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

آیا می خواهید که غیرت و آتش بیشتری برای خدا داشته باشید؟ روزه بگیرید و دعا کنید

شما به این احتیاج دارید!

 

روزه گرفتن کار راحتی نیست و متاسفانه چیز رایجی در مسیحیان امروزه نیست. عیسی مسیح برای چهل روز روزه گرفت، که این کار او به ما تاکید می کند که چقدر روزه گرفتن مهم است و ما باید در این زمینه از عیسی پیروی کنیم. من میخواهم چند روش با ارزش و تشویق کننده را به شما پیشنهاد کنم تا شاید نگاه شما را نسبت به روزه گرفتن عوض کند و به شما کمک کند که روزه گرفتن را بخشی از زندگی روزمره خود بسازید.

این موضوع بسیار مهم است که بدانید که روزه گرفتن نوعی قربانی دادن و فداکاریست. روزه گرفتن کار راحتی نیست. وقتی روزه می گیریم، جسم خود را می کشیم و به خدا می گوییم که خداوند من تو را بیشتر از غذا دوست دارم. ما می توانیم شادی کنیم زیرا روزه گرفتن می تواند باعث شود تا زنجیرها و بستگی ها در زندگی ما شکسته شوند در قدرت نام عیسی مسیح. خدا کوههای زندگی شما را جابجا می کند وقتی که خود را به او تسلیم می کنید و از لحاظ جسمی ضعیف می شوید. او قوت شما خواهد بود. بارها و بارها شهادتهایی وجود دارد که چگونه در اثر روزه گرفتن، شفا و آزادی در زندگی ایمانداران ایجاد شده است. شما نیز می توانید اینچنین شهادتی داشته باشید.

ما ایمان داریم که سه نوع مختلف روزه گرفتن در کتاب مقدس وجود دارد. ما به آیاتی در کتاب مقدس درباره روزه گرفتن اشاره خواهیم کرد و همچنین یک نوع چهارم روزه گرفتن را نیز به شما معرفی میکنیم که برای زندگی در دنیای امروز مناسب است. شما می توانید همه این چهار نوع روزه را مطالعه کنید و ببینید که کدامیک از این نوع روزه ها برای شما مناسب تر است.

۱ روزه کامل: این نوع روزه می تواند در شرایط حساس و خاص انجام شود. این نوع روزه می تواند که یک رهایی و پیروزی در شرایط بسیار حاد زندگی شما ایجاد کند. اگر بر سر یک دوراهی بسیار بزرگ قرار دارید و یا یک ملت با یک مشکل بسیار بزرگ روبرو هستند می توانید این نوع روزه را بگیرید. این نوع روزه را می توانید به تنهایی یا با مشارکت دیگران بگیرید.

این نوع روزه یک روزه سه روزه است که در آن هیچ آب و یا غذایی نمی خورید. این نوع روزه را در کتاب استر مشاهده می کنیم. ملکه استر همه قوم اسراییل را برای رهایی قوم خدا به روزه گرفتن دعوت می کند. من هرگز روزه بدون آب بیش از یک روز نگرفته ام. حتما به شما توصیه می کنم که بدون مشورت دکتر و همچنین مهمتر، بدون هدایت روح القدس، بدن خود را از آب محروم نکنید. این یک موضوع بسیار شگفت انگیز است که بدن انسان برای روزهای متوالی می تواند بدون غذا سر کند اما بدون آب نه. اما اگر خدا شما را به این نوع روزه دعوت می کند، همیشه ابتدا از خدا اطاعت کنید.

همانطور که در آیات زیر مشاهده میکنید، می بینیم که ملکه استر چگونه مردم را دعوت می کند که سه روز بدون آب و غذا روزه بگیرند. همچنین، یونس نیز به همین شکل روزه می گیرد.

استر ۱۶:۴

‘«برو و همۀ یهودیان را که در شوش هستند، گرد آور و برای من روزه گرفته، سه شبانه‌روز نه چیزی بخورید و نه چیزی بیاشامید. من و ندیمه‌هایم نیز مانند شما روزه خواهیم گرفت. آنگاه نزد پادشاه خواهم رفت، هرچند خلاف قانون است؛ و اگر هلاک شدم، هلاک شدم

یونس ۳: ۶-۱۰

‘چون خبر این وقایع به پادشاه نینوا رسید، از تخت خود برخاست و ردای شاهانه بَر کنده، پلاس در بر کرد و بر خاکستر نشست. آنگاه در سراسر نینوا ندا در داده، گفت: «به فرمان پادشاه و بزرگانش، هیچ انسان یا حیوان، گله یا رمه، نباید چیزی بخورند یا بچرند یا بیاشامند. انسان و حیوان باید پلاس بپوشند و به درگاه خدا فریاد بلند سر دهند و هر یک از راههای بد و از خشونت دستان خویش بازگشت کنند. کسی چه داند؟ شاید خدا منصرف شده، به رحم آید و خشم تند خویش بازدارد، تا هلاک نشویم.» چون خدا عمل آنان را دید و اینکه چگونه از راههای بد خویش بازگشتند، منصرف شده، بلایی را که بدان تهدیدشان کرده بود بر سرشان نیاورد

۲ روزه ماوراالطبیعی: این نوع روزه بیشتر شناخته شده است برای خدمت کشیشی و یا برای یک خدمت در سطحی بالا و یا یک وظیفه مقدس. این نوع روزه نیز بدون غذا و آب است و شبیه روزه نوع اول است که معرفی کردیم اما مدت این روزه ۴۰ روز است. موسی دوبار این روزه را گرفت و به مدت چهل روز چیزی نخورد و ننوشید. این موسی بود که صندوق عهد و ده فرمان را به بنی اسراییل داد. این اول شریعتی بود که به دستان خدا نوشته شد و به انسان داده شد. همچنین ما عیسی مسیح را می بینیم که برای چهل روز در بیابان روزه می گیرد. سپس خدمت زمین او آغاز می شود. شما می توانید در هر دو مورد ببینید که مسیولیتهای بسیار سنگین روحانی پیش روی هر کدام از این اشخاص بود. من واقعا آرزو میکنم که هر شبانی قبل از اینکه خدمت خود را آغاز کند این نوع روزه را می گرفت. من عده  کمی را می شناسم که این روزه را گرفته اند ولی به همراه آب خوردن، بنابراین قبل از گرفتن این نوع روزه حتما با دکتر خود مشورت کنید. اما خدا را بالاتر از همه اطاعت کنید.

خروج ۲۸:۳۴

 

‘موسی چهل شبانه روز آنجا با خداوند بود، بی‌آنکه نان بخورد یا آب بنوشد. و خداوند بر آن لوحها کلام عهد، یعنی ده فرمان را نگاشت

۳ روزه دانیال: دوری کردن از بعضی غذاها و بطور خاص غذاهای گرانقیمت و خاص برای یک مدت. یا اینکه می شود برای مدتی فقط آب میوه و یا مایعات خورد. دانیال برای بیست و یک روز فقط سبزیجات و حبوبات خورد. دانیال در این زمان، نان نخورد، آب میوه نخورد، قهوه نخورد و همینطور هیچ چیز شیرین نیز نخورد. در این نوع روزه شما غذاهایی را که برای شما لذت بخش است را نمی خورید. در این نوع روزه شما می توانید نان بخورید اما به مقدارکم. هدف این نوع روزه این است که خودتان را تحت انضباط در بیاورید و نفس خود را انکار کنید. در این نوع روزه به رستورانها تجملاتی نروید. نیاز هست که وقتی این نوع روزه را می گیرید مراقب باشید زیرا عده ای از مردم با اینکه این نوع روزه را می گیرند ولی حبوبات به مقدار بسیار زیادی می خورند وهمچنین پروتیین و سبزیجات و میوه های با کربو هیدرات بالا. به یاد داشته باشید که شما نمیتوانید خدا را فریب دهد. روزه باید قربانی دادن و فداکاری باشد.

دانیال ۱۰: ۱۱-۱۲

‘سپس مرا گفت: «ای دانیال، ای مرد بسیار محبوب، سخنانی را که به تو می‌گویم ملاحظه کن و بر پا بایست، زیرا که اکنون نزد تو فرستاده شده‌ام.» چون این سخن را به من می‌گفت، لرزان ایستادم. آنگاه مرا گفت: «ای دانیال مترس، زیرا از روز نخست که دل خود را بر آن نهادی تا بفهمی و خود را در پیشگاه خدای خود فروتن سازی، سخنانت مستجاب شد و من به سبب سخنانت آمده‌ام

۴ روزه گرفتن برای مقابله با افراط و زیاده روی: به عنوان مسیحیان ما باید به هدایت روح القدس گوش دهیم. خدا با ما به صورت شخصی صحبت می کند و او می خواهد که ما در زندگی خود قربانی بگذرانیم و فداکاری و از خودگذشتگی داشته باشیم. این می تواند شما روزه گرفتن برای چیزهای مختلفی باشد از قبیل روزه گرفتن برای قهوه، دسر، تلویزیون و رسانه های اجتماعی و تلفن همراه. روزه گرفتن برای خودداری از خرید کردن و همچنی همیشه آنلاین بودن. من معمولا چند روز در هفته روزه می گیرم و فقط یک وعده در روز می خورم. به این شکل که صبحانه و نهار نمی خورم و فقط شام می خورم. اگر می خواهید که بدن خود را برای یک روزه طولانی مدت تربیت کند، این نوع روزه می تواند بهترین نوع برای شروع کار باشد.