اینگونه گفته شده است که اگر عیسی خدا نیست، پس باید این مردی را که چنین حرفهایی را زده است را پرستش کنیم، زیرا هرگز کسی چنین سخنانی را قبل و پس از عیسی مسیح نگفته است. تعالیم عیسی مسیح بطور خاص در مورد پادشاهی خدا، حقایقی هستند که خودشان، خودشان را تایید میکنند. حقایق این سخنان عیسی مسیح را انسانها در طول این دوهزار سال اخیر بارها تجربه کرده اند. وقتی که کلام عیسی مسیح را بجا میاوریم خواهیم دید که نتیجه آن آرامش، نظم، پیروزی و محبت است. این به این معنی نیست که اگر احکام او را بجا بیاوریم هیچگونه مشکلی نخواهیم داشت، زیرا وقتی کلام خدا را بجا میاوریم، با مشکلات و موانع روبرو خواهیم شد زیرا اشخاصی هستند در مقابل ما که از این اعمال نیکو خشنود نیستند و میخواهند شرارت و بدی را انجام دهند و این باعث این درگیری و مشکلات برای ما خواهد شد. کلام عیسی مسیح لبریز از حکمت است. به عنوان مثال، سخن عیسی مسیح درباره اطاعت از حاکمان: مال قیصر را به قیصر بدهید و مال خدا را به خدا (انجیل متی ۲۱:۲۲). همچنین سخن عیسی مسیح در مورد خدا به عنوان یک وجود روحانی: آنانیکه خدا را می پرستند باید او را در روح و راستی پرستش کنند (انجیل یوحنا ۲۴:۴). موعظه بالای کوه: دشمنان خود را محبت کنید، کسانی که شما را لعن میکنند، برکت دهید، به کسانی که از شما نفرت میکنند، نیکویی کنید (انجیل متی ۴۴:۵). فرمان بزرگ عیسی مسیح: خداوند خدای خود را با تمامی دل، جان و فکر خود محبت نما… همسایه خویش را همچون خویشتن محبت نما. همه تورات و شریعت موسی بر این دو اصل استوار است انجیل متی ۲۲: ۳۷-۴۰).
عیسی مسیح شخصیتی بی نظیر در تاریخ این جهان است و هرگز این جهان کسی را همچون او به چشم ندیده است و نه تنها این بلکه حتی دیگر انسانها معروف تاریخ قابل قیاس با عیسی مسیح نیستند. فراتر از همه این چیزها اینکه عیسی مسیح از مردگان قیام کرد، خود را بر انسانها آشکار کرد، روح خود را بر انسانها فرستاد، و زندگی صدها میلیون انسان را دگرگون کرده است. هر کجا که انجیل عیسی مسیح اعلام شد در آنجا شما پیشرفت، آزادی، خانواده های وفادار و همه چیزهایی که انسانها آرزوی آن را دارند را پیدا خواهید کرد. وقتی به این جهان نگاه میکنید و میبینید که ملتهایی که به عنوان مسیحیان شناخته میشوند بر دیگر کشورها و ملتهای جهان برتری یافته اند و پیشرفت بیشتری کرده اند. این یک حقیقت است که جرایمی در جهان در نام مسیحیت اتفاق افتاده است، اما حقیقت این است که کسانی که این کار را کردند در واقع نه عیسی مسیح و نه تعالیم او را می شناختند. عیسی مسیح هرگز تعلیم نداد که یهودیان و یا دیگر انسانها را شکنجه کنید و آزار دهید.
در مذهب اتفاقی که می افتد این است که یک نسل به عیسی مسیح ایمان میاورند و بر طبق فرموده های او زندگی میکنند. نسل بعد از آنها نیز این تعالیم را میاموزند و میشنوند. اما نسل سوم در کل چیزی درباره این تعالیم نمیدانند و تنها این تعالیم را از لحاظ مذهبی و ظاهری انجام میدهند و نه با قلب و ایمان. این اشخاص اعمال مذهبی را بجا میاورند اما عیسی مسیح را که خواهان رابطه با آنهاست را نمی شناسند. هر کجا که گروههای سیاسی را دیدید که به دنبال خواسته های دنیوی خود هستند و از مسیحیت برای پیشبرد کارهای خود استفاده میکنند، در اغلب موارد خواهید دید که حقیقت انجیل در آنجا به چشم نمیخورد. سپس در آنجا میبینیم که گناهانی در نام مذهب صورت میگیرد. ما نباید عیسی مسیح و تعلیمات او را سرزنش کنیم بخاطر اعمال گناه آلودی که دیگران در نام او انجام میدهند.